🔰B̷a̷n̷g̷ T̷e̷n̷ b̷o̷y̷s̷🔰..🖤⛓️M̷A̷F̷I̷A̷⛓️🖤.."1̷5̷"پارت
سلام کیوتااا🥺💜...
اینم پارت بعدی فیک ....🥺💙...
امیدوارم که کامنت پارتم بالا باشه🙁🤍
خب دیگه حرفی ندارم 😐✌️
بریم ادامه فیک..... 🤟🖤..
که یک دفعه دیدم جیهوپ جیمینو از زمین بلند کرد.... منم رفتم تا جیمینو ببریم داخل ماشین😟.....
از زبان جیهوپ : جیمینو سریع بلندش کردم و گذاشتمش تو ماشین...
و با سرعت به سمت عمارت حرکت کردم ... خیلی نگران جیمین بودم
با اینکه کلی باهاش بحث کرده بودم.... نمیخواستم اتفاقی براش بیفته😟..
تهیونگ : جیهوپ..... (عکس تهیونگ صفحه بعد👉)
جیهوپ : چیه تهیونگ... 😠...
تهیونگ : همهی این اتفاقا تقصیر منه اره😟....
جیهوپ : ............. تهیونگ : جواب منو بده تقصیر منه درسته😭....
جیهوپ : تهیونگ لطفا بس کن الان وقت این حرفا نیست..
تهیونگ : ولی جیمین بخاطر من اینطوری شد... من مقصرم😭😭...اگه اتفاقی براش بیفته چی ها؟؟؟.... جواب ا/ت رو چی بدم؟؟؟😭😭
جیهوپ :تهیونگ بهت گفتم بس کن.. جیمین حالش خوب میشه😠..(با داد😐)
و پامو محکم روی پدال فشار دادم... و با سرعت بیشتری حرکت کردم...
تهیونگ : ب..باشه ولی من نمیتونم خودمو بخاطرش ببخشم😭😭..
از زبان تهیونگ : خیلی نگران بودم که بلایی سر جیمین بیاد😓...
بالاخره رسیدیم به عمارت ....
جیهوپ : تهیونگ زود باش باید سریع جیمینو ببریم داخل ..حالش اصلا خوب نیس😟... از زبان تهیونگ : رفتم و نبض جیمینو گرفتم.... خ...خیلی کند بود😰
دیگه نتونستم تحمل کنم و سریع بلندش کردم در عمارتو محکم کوبیدم و بردمش تو عمارت.....
همهی گانگسترا با وحشت به من که بدن سرد و غرق خون جیمین .... تو دستام بود نکاه میکردن....
از زبان جیهوپ : دیدم تهیونگ بعد از گرفتن نبض جیمین سریع بلندش کرد و با نگرانی و عصبانیت رفت تو عمارت... نتونستم همینطوری اینجا بمونم و با سرعت رفتم داخل .....
تهیونگ : سریع دکترو خبر کنید وگرنه جیمین میمیره!!!
گانگستر (&) : ر. رئیس چی..چی شده
تهیونگ : خفه شوووو عوضی گفتم سریع دکترو خبر کنید ... ببینم همتون کر شدید ارهههه😡😡 ( باداد)......
از زبان ا/ت : رفتم تو اتاق جیمین و روی تخت دراز کشیده بودم و به جیمین فکر میکردم که نکنه بلایی سرش اومده که هنوز نیومده😟 که یک دفعه
صدای وحشتناکی از پایین اومد... انگار یکی محکم درو کوبیده باشه 😟...
دیدم صدای یه نفر که داره داد میزنه.... خیلی ترسیدم ...
رفتم پایین تا ببینم چی شده اما یک دفعه.......
پایان پارت 15😐😐😐...
جای حساس کات کردم .... یکم تو خماری بمونید😂😂😐
امشب براتون شاید بزارم پارت بعدو اگه کامنت بالا باشه😐😐..
کامنتتتتتتتتتتتتت🤟😐.....
اینم پارت بعدی فیک ....🥺💙...
امیدوارم که کامنت پارتم بالا باشه🙁🤍
خب دیگه حرفی ندارم 😐✌️
بریم ادامه فیک..... 🤟🖤..
که یک دفعه دیدم جیهوپ جیمینو از زمین بلند کرد.... منم رفتم تا جیمینو ببریم داخل ماشین😟.....
از زبان جیهوپ : جیمینو سریع بلندش کردم و گذاشتمش تو ماشین...
و با سرعت به سمت عمارت حرکت کردم ... خیلی نگران جیمین بودم
با اینکه کلی باهاش بحث کرده بودم.... نمیخواستم اتفاقی براش بیفته😟..
تهیونگ : جیهوپ..... (عکس تهیونگ صفحه بعد👉)
جیهوپ : چیه تهیونگ... 😠...
تهیونگ : همهی این اتفاقا تقصیر منه اره😟....
جیهوپ : ............. تهیونگ : جواب منو بده تقصیر منه درسته😭....
جیهوپ : تهیونگ لطفا بس کن الان وقت این حرفا نیست..
تهیونگ : ولی جیمین بخاطر من اینطوری شد... من مقصرم😭😭...اگه اتفاقی براش بیفته چی ها؟؟؟.... جواب ا/ت رو چی بدم؟؟؟😭😭
جیهوپ :تهیونگ بهت گفتم بس کن.. جیمین حالش خوب میشه😠..(با داد😐)
و پامو محکم روی پدال فشار دادم... و با سرعت بیشتری حرکت کردم...
تهیونگ : ب..باشه ولی من نمیتونم خودمو بخاطرش ببخشم😭😭..
از زبان تهیونگ : خیلی نگران بودم که بلایی سر جیمین بیاد😓...
بالاخره رسیدیم به عمارت ....
جیهوپ : تهیونگ زود باش باید سریع جیمینو ببریم داخل ..حالش اصلا خوب نیس😟... از زبان تهیونگ : رفتم و نبض جیمینو گرفتم.... خ...خیلی کند بود😰
دیگه نتونستم تحمل کنم و سریع بلندش کردم در عمارتو محکم کوبیدم و بردمش تو عمارت.....
همهی گانگسترا با وحشت به من که بدن سرد و غرق خون جیمین .... تو دستام بود نکاه میکردن....
از زبان جیهوپ : دیدم تهیونگ بعد از گرفتن نبض جیمین سریع بلندش کرد و با نگرانی و عصبانیت رفت تو عمارت... نتونستم همینطوری اینجا بمونم و با سرعت رفتم داخل .....
تهیونگ : سریع دکترو خبر کنید وگرنه جیمین میمیره!!!
گانگستر (&) : ر. رئیس چی..چی شده
تهیونگ : خفه شوووو عوضی گفتم سریع دکترو خبر کنید ... ببینم همتون کر شدید ارهههه😡😡 ( باداد)......
از زبان ا/ت : رفتم تو اتاق جیمین و روی تخت دراز کشیده بودم و به جیمین فکر میکردم که نکنه بلایی سرش اومده که هنوز نیومده😟 که یک دفعه
صدای وحشتناکی از پایین اومد... انگار یکی محکم درو کوبیده باشه 😟...
دیدم صدای یه نفر که داره داد میزنه.... خیلی ترسیدم ...
رفتم پایین تا ببینم چی شده اما یک دفعه.......
پایان پارت 15😐😐😐...
جای حساس کات کردم .... یکم تو خماری بمونید😂😂😐
امشب براتون شاید بزارم پارت بعدو اگه کامنت بالا باشه😐😐..
کامنتتتتتتتتتتتتت🤟😐.....
۳۴.۴k
۲۹ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.