شوهر سخت گیر من فصل دوم پارت ۱

«شوهر سخت گیر من فصل 2»
ℙ𝕒𝕣𝕥 ¹
«صبح»
ا.ت ویو:
صبح بود بیدار شدم خودمو آماده کردم و رفتم آشپز خانه یه چیزای برای صبحانه درست کردم و بردم اتاق پدر شوهر و مادر شوهرم نبودن چندی روزی رفته بودن خونه ی خاله ی جونگ کوک
کوک:صبح بخیر
ا.ت:صبح بخیر عشقم
کوک: اوه اوه بده ببینم زنم واسم چی درست کرده
ا.ت:بگیرش
خلاصه غذا رو خورد و من تا دم در سالن همراهیش کردم داشتم کتشو تنش میکردم وقتی تنش کردم کمرمو گرفت
کوک:می واسم یه نینی کوچولو میاری
پسش زدم و گفتم: اه جونگ کوک این حرفا چیه
کوک:چیه مگه, من یه بچه ازت میخام
ا.ت:برو بابا اصلا برو دیرت شد
کوک:باشه
و یه بوسه ی به لبام زد و رفت
ا.ت:این چرا اینجوریه از وقتی با هم ازدواج کردیم هی میگه بچه بچه اوف
«چند ساعت بعد»
کوک ویو:
اوف ازین زندگی هی کارو کار خسته شدم نه هیجانی نه چیزی دلم میخاد برگردم به زندگی که از دو سال پیش شروع کرده بود ولی باید ا.ت واسم یه بچه بدنیا بیاره
«بچه اگه پارت ۲۸ رو دوباره خونده باشین میفهمین قضیه چیه»
راوری:
یعنی چی زندگی مخفی جئون جونگ کوک چیه چرا میگه این زندگی هیجانی نیست و میخواد به زندگی که دو سال قبل شروع کرده بود برگرده ولی نمیتونه تا ا.ت واسش بچه نیاره
#فیک
#فیک_جونگکوک
#فیک_بی_تی_اس
#سناریو
#اسمات
#وانشات