my purple world💜
my purple world💜
part two💜
صدای گریه جونا برام مثه خنجری بود که مستقیم به قلب و روحم نفوذ میکرد
دیگه نتونستم تحمل کنم این بغضی و که نمیدونم از کِی راه نفسمو بسته بود
اشکی که از گوشه چشم چپم چکیده شد و با پست دست پاک کردمو سعی کردم به حالت عادی برگردم و نفسامو مرتب کنم تا بیشتر از این باعث آزارو اذیت جونا نشم
با صدایی که حتی برا خودمم عجیب بود آروم لب زدم : بسه دیگه دختر ، فکر کنم خسته شدی ؛ شنیدم جدیدا مرخصی گرفتی برا همین با خودم گفتم خیلی خوب میشه که امروز و با هم بگذرونیم
👑جونا ویو👑
وقتی که گریه میکردم چند ثانیه ای بینمون سکوت بود که با صدای هیون این سکوت تاقت فرسا شکسته شد
بعد از شنیدن حرفی که زد از ته دل خوشحال شدم سریع قبول کردم
بعدم خداحافظی کردیمو من با عجله رفتم دستشویی صورتمو شستمو مسواک زدم وقتی از دستشویی اومدم بیرون رفتم سمت کمد تا یه لباس خوشگل پیدا کنم
بعد از کلی گشتن تونستم یه لباس یقه قایقی قرمز پیدا کنم با عجله لباسو پوشیدمو رفتم سمت میز آرایشم موهامو شونه کردمو یه آرایش لایت کردم
💫پرش زمانی به پنج ساعت بعد 💫
جونا : هیون میشه بریم تاب هیجان؟ لطفا لطفا لطفااا
هیون یکم فکر کرد : من میترسم ولی امتحانش ضرر نداره
جونا چشماش برق زد و سریع گونه هیون رو بوسید و بعد شروع به بالا پایین پریدن کرد
جونا : ممنونم اونی ... تو بهترینییی(تیکه آخر حرفشو با حالت لوس میزنه )
هیون : باشه اوکی حالا دیگه لوس نشو دختر کوچولو
جونا با لحن دلربا و بچگونه ای گفت : من لوس نیشتم که
بعدم مثه بچه های دو ساله لباشو که توسط رژ لب قرمز شده بودو غنچه کردو روشو به حالت قهر برگردوند
بچه ها لطفا حمایت کنید 💞💖
پارت قبلی فقط سه تا لایک خورده💔
part two💜
صدای گریه جونا برام مثه خنجری بود که مستقیم به قلب و روحم نفوذ میکرد
دیگه نتونستم تحمل کنم این بغضی و که نمیدونم از کِی راه نفسمو بسته بود
اشکی که از گوشه چشم چپم چکیده شد و با پست دست پاک کردمو سعی کردم به حالت عادی برگردم و نفسامو مرتب کنم تا بیشتر از این باعث آزارو اذیت جونا نشم
با صدایی که حتی برا خودمم عجیب بود آروم لب زدم : بسه دیگه دختر ، فکر کنم خسته شدی ؛ شنیدم جدیدا مرخصی گرفتی برا همین با خودم گفتم خیلی خوب میشه که امروز و با هم بگذرونیم
👑جونا ویو👑
وقتی که گریه میکردم چند ثانیه ای بینمون سکوت بود که با صدای هیون این سکوت تاقت فرسا شکسته شد
بعد از شنیدن حرفی که زد از ته دل خوشحال شدم سریع قبول کردم
بعدم خداحافظی کردیمو من با عجله رفتم دستشویی صورتمو شستمو مسواک زدم وقتی از دستشویی اومدم بیرون رفتم سمت کمد تا یه لباس خوشگل پیدا کنم
بعد از کلی گشتن تونستم یه لباس یقه قایقی قرمز پیدا کنم با عجله لباسو پوشیدمو رفتم سمت میز آرایشم موهامو شونه کردمو یه آرایش لایت کردم
💫پرش زمانی به پنج ساعت بعد 💫
جونا : هیون میشه بریم تاب هیجان؟ لطفا لطفا لطفااا
هیون یکم فکر کرد : من میترسم ولی امتحانش ضرر نداره
جونا چشماش برق زد و سریع گونه هیون رو بوسید و بعد شروع به بالا پایین پریدن کرد
جونا : ممنونم اونی ... تو بهترینییی(تیکه آخر حرفشو با حالت لوس میزنه )
هیون : باشه اوکی حالا دیگه لوس نشو دختر کوچولو
جونا با لحن دلربا و بچگونه ای گفت : من لوس نیشتم که
بعدم مثه بچه های دو ساله لباشو که توسط رژ لب قرمز شده بودو غنچه کردو روشو به حالت قهر برگردوند
بچه ها لطفا حمایت کنید 💞💖
پارت قبلی فقط سه تا لایک خورده💔
۱.۶k
۱۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.