زبان عشق، زبان اشک است.
زبان ظاهري حقير تر از آن است که بتواند حقايق عشق را بيان کند. توان توصيف معشوق را ندارد. چه زباني صادق تر و زلال تر و بي ريا تر از زباني که کلماتش، نه لفظ است و نه خط،
فقط اشک است. که هر عبارتش ناله اي، ضجه اي دردي، فرياد عاشقانه شوقي! مگر چشم از زبان صادق تر سخن نمي گويد؟ مگر نه اشک، زيباترين شعر و بي تابترين عشق و گدازانترين ايمان و داغ ترين اشتياق و تب دارترين احساس و خالص ترين گفتن و لطيف ترين دوست داشتن است که همه در کوره يک دل، به هم آميخته و خوب شده اند و تبديل به قطره اي گرم شده اند به نام اشک؟
فقط اشک است. که هر عبارتش ناله اي، ضجه اي دردي، فرياد عاشقانه شوقي! مگر چشم از زبان صادق تر سخن نمي گويد؟ مگر نه اشک، زيباترين شعر و بي تابترين عشق و گدازانترين ايمان و داغ ترين اشتياق و تب دارترين احساس و خالص ترين گفتن و لطيف ترين دوست داشتن است که همه در کوره يک دل، به هم آميخته و خوب شده اند و تبديل به قطره اي گرم شده اند به نام اشک؟
۴.۲k
۰۲ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.