مافیای عاشق part22

مافیای عاشقpart22[last part]
<۱ سال بعد>
سویون:بابا
کوک:جونم
سویون:بنظرت بابا ته مارو فراموش کرده
کوک:معلومه که نه مگه میشه تورو فراموش کنه؟
سویون:اما من همیشه فکر میکنم بابا دیگه مارو دوست نداره
هایون:بابا بیشتر ازون چیزی که فکرشو بکنی دوست داره دخترم دیگه از این فکرا نکن

دست هایون و کوک و رها کرده به سمت عکس خوشگل و خندون تهیونگ که روی سنگ قبرش بود رفت دستش ظریف کوچولوشو رو عکس گذاشت
سویون:بابایی واست خوراکی آوردم وقتی رفتم حتما بخوری ها(بغض)
سویون:نگران من نباش بابا کوک مواظبمه مطمئنم داری نگام میکنی پس میخام بگم خیلی دوست دارم باباییییییی(گریه)
هایون:<به کوک اشاره میکنه بره پیش سویون>
کوک:هیس دختر خوشگلم گریه نکن بابا اینجاس تا کل روز مواظبت باشه بابا ته هم مواظبته و هیچوقت نمیذاره آسیب ببینی باشه خوشگلم؟
سویون:واقعا؟(داره اشکاشو با دست پاک میکنه)
کوک:معلومه حالا بیا بغلم تا بریم بقیه هم منتظرنا مگه نمیخای بابا ته غذا بخوره؟
سویون:باشه بریمممم

ادمین::تو این مدت کوک تو دوران عفو مشروط بود و بعد میره زندان و دوباره آزاده میشه کوک مافیای آدم کشی نبود و پدر هایون هم نکشت و وقتی معلوم شد هان سو کشتش هان سو هم رفت زندان و سویون سعی می‌کرد قبول کنه واقعیتو که باباش(ته) مرده و کوک بابای واقعیشه آخر سر همشون باهم به خوشی زندگی کردن و عارع دیگه ادمین هم پاره کردین خب فیک مافیای عاشق هم تموم شد