JIMIN
JIMIN
P.= 3
ــــــــــــــــــــــــــ
هیچکس خونه نبوذ خودش تنها بود خونه ی سکوت خیلی بدی گرفته بود سری میره کل خونه رو میگرده کچولوش رو پیدا نکرد نشت رو مبل سرش رو با دستاش گرفت چشمش به دوتا برگه رو روی میز دید
برشون داشت اولیش برگه سونوگرافی بود برگه دومی برگه طلاق بود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگه سونوگرافی:
خون: A
جنسیت: پسر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدنش یخ کرده بود عصبانی شده بود کل وسایل خونه رو شکونده درست اون فهمید به خانوادش خیانت کرده بود دیگه هیچ کس براش مهم نبود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هیوجین
2سال بعد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توی این بیست سال تونستم ی زندگی عالی واسه مین هو ساختم لونا بهم گفت جیمین گفت عشقش بهش روی هوس بوده دقیق میدونم الان وضع خونه در چه حال پر از شیشه مشروب الان پسرم 3سالشه همش بهونه جیمین رو میگیره تصمیم گرفتم برگردم کره دلم واسه جیمین خیلی تنگ شده
یک بلیط واسه ی امشب گرفتم گرفتم وسایل ها رو اماده کردم خونه رو فروختم لباشم رو پوشیدن
(گذاشتم) رفتم سمت فرودگاه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــکره جنوبیـــسئولــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مین هو رو دادم به جیا بهترین دوستم رفتم سمت خونه پرده ها کشیدع شده بود کلید رو انداختم رفتم داخل خونه بهم ریخته بوذ شیشه ریخته بود زمین کل فزای خونه بوی الکل و سیگار میداد رسیدم به پذیرایی تلویزیون روشن بود ا.. ا.. ون جیمین بود جلوش پر از الکل بود ی شیشه هم دست بود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خواست الکل رو بخوره که از دستش گرفت قشنگ معلوم بود خیلی خورده بود جیمین بعد خیانش هر روز الکل میخورد هر چی دم دستش بود رو میشکست با بی حوصلگی میرفت شرکت و برمیگشت افسرده شده بود هروز بیشتر از دیروز دلش برای کوچولوش تنگ میشد خودش رو سرزنش میکرد چرا بیشتر براش وقت نزاشت شاید از همش کجکاو بود الان پسرش چه شکلی شده ولی بیشتر نگران کچولوش بود
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
با بی حوصلگی خستگی گفت
_تو کی
+جیمین بلند شو
_چقدر صدات شبیه کچولوم«بغض»
+بلند شو برو بخواب
دستش رو گرفت بردش سمت حموم گذاشتش توی وان شستش اوردش بیرون کمکش کرد لباسش رو بپوشه از اینکه الکل زیاد روی کرده بوهنوز مست بود
متوجه فرشتش نبود رفت خواب هیوجین خواست بره که جیمین دستش رو گرفت
گفت
بزارمش
+
P.= 3
ــــــــــــــــــــــــــ
هیچکس خونه نبوذ خودش تنها بود خونه ی سکوت خیلی بدی گرفته بود سری میره کل خونه رو میگرده کچولوش رو پیدا نکرد نشت رو مبل سرش رو با دستاش گرفت چشمش به دوتا برگه رو روی میز دید
برشون داشت اولیش برگه سونوگرافی بود برگه دومی برگه طلاق بود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگه سونوگرافی:
خون: A
جنسیت: پسر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدنش یخ کرده بود عصبانی شده بود کل وسایل خونه رو شکونده درست اون فهمید به خانوادش خیانت کرده بود دیگه هیچ کس براش مهم نبود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هیوجین
2سال بعد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توی این بیست سال تونستم ی زندگی عالی واسه مین هو ساختم لونا بهم گفت جیمین گفت عشقش بهش روی هوس بوده دقیق میدونم الان وضع خونه در چه حال پر از شیشه مشروب الان پسرم 3سالشه همش بهونه جیمین رو میگیره تصمیم گرفتم برگردم کره دلم واسه جیمین خیلی تنگ شده
یک بلیط واسه ی امشب گرفتم گرفتم وسایل ها رو اماده کردم خونه رو فروختم لباشم رو پوشیدن
(گذاشتم) رفتم سمت فرودگاه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــکره جنوبیـــسئولــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مین هو رو دادم به جیا بهترین دوستم رفتم سمت خونه پرده ها کشیدع شده بود کلید رو انداختم رفتم داخل خونه بهم ریخته بوذ شیشه ریخته بود زمین کل فزای خونه بوی الکل و سیگار میداد رسیدم به پذیرایی تلویزیون روشن بود ا.. ا.. ون جیمین بود جلوش پر از الکل بود ی شیشه هم دست بود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خواست الکل رو بخوره که از دستش گرفت قشنگ معلوم بود خیلی خورده بود جیمین بعد خیانش هر روز الکل میخورد هر چی دم دستش بود رو میشکست با بی حوصلگی میرفت شرکت و برمیگشت افسرده شده بود هروز بیشتر از دیروز دلش برای کوچولوش تنگ میشد خودش رو سرزنش میکرد چرا بیشتر براش وقت نزاشت شاید از همش کجکاو بود الان پسرش چه شکلی شده ولی بیشتر نگران کچولوش بود
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
با بی حوصلگی خستگی گفت
_تو کی
+جیمین بلند شو
_چقدر صدات شبیه کچولوم«بغض»
+بلند شو برو بخواب
دستش رو گرفت بردش سمت حموم گذاشتش توی وان شستش اوردش بیرون کمکش کرد لباسش رو بپوشه از اینکه الکل زیاد روی کرده بوهنوز مست بود
متوجه فرشتش نبود رفت خواب هیوجین خواست بره که جیمین دستش رو گرفت
گفت
بزارمش
+
۲.۳k
۲۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.