دُختَر کوچولو وَ مافیاْ
دُختَر کوچولو وَ مافیاْ____
part.4
جیسو:کس*معز منظورم اینکه با کوک چیکارمیکنی
ا.ت:نمد نظری دارین
رزی:بنظرمن این بار محکم تر بزن رو ن*افش
لیسا:نبابا از اینم محکم تر
بزنه دشتش میشکنه
رزی :ا.ت حالا محکم بود
یانه
ا.ت: شبیه سنگ بود
محکم
جنی:عجب با منحرفی درافتادیما
ا.ت:اوفف نگونگو
بعد خندیدیمو رفتیم بازی کنیم ک
زنگ خورد و رفیم تا لباسامونو عوض کنیم
*
این زنگ کلاس تاریخ داشتیم
عییش
از تاریخ بدم میاد
رفتم نشستم رومیزم
ک حس گردم جی*ش کردم رو دامنم
اخه احساس کردم دامنم خیسه
پاشدم دیدم میز قرمزه
فک کردم شاید پری*ود شدم
نبابا منکه دوروز پیش تموم شدم
دستمو کشیدم رو دامنم دیدم رنگ قرمزه
گفتم کی این کارو کرده(داد)
ک دیدم کوک از اون طرف داره باآه و ناله میادوگف
کوک:من بودم
ا.ت:چرا
کوک نمیزدی .نمیکردم
ا.ت:زیاد درد داش
کوک:ن بابا چ دردی(درواقع کوک اون جاشو گرفه بود😂)
ا.ت:هووم اصلا معلوم نیس
کوک:هووووففف
ک از اون طرف بچه ها داشتن میخندیدن
کوک داد زد ساکت
همه لال مونی گرفته بودن
ی جوری داد زد گوشام دردگرف
ادامه دارد... .
part.4
جیسو:کس*معز منظورم اینکه با کوک چیکارمیکنی
ا.ت:نمد نظری دارین
رزی:بنظرمن این بار محکم تر بزن رو ن*افش
لیسا:نبابا از اینم محکم تر
بزنه دشتش میشکنه
رزی :ا.ت حالا محکم بود
یانه
ا.ت: شبیه سنگ بود
محکم
جنی:عجب با منحرفی درافتادیما
ا.ت:اوفف نگونگو
بعد خندیدیمو رفتیم بازی کنیم ک
زنگ خورد و رفیم تا لباسامونو عوض کنیم
*
این زنگ کلاس تاریخ داشتیم
عییش
از تاریخ بدم میاد
رفتم نشستم رومیزم
ک حس گردم جی*ش کردم رو دامنم
اخه احساس کردم دامنم خیسه
پاشدم دیدم میز قرمزه
فک کردم شاید پری*ود شدم
نبابا منکه دوروز پیش تموم شدم
دستمو کشیدم رو دامنم دیدم رنگ قرمزه
گفتم کی این کارو کرده(داد)
ک دیدم کوک از اون طرف داره باآه و ناله میادوگف
کوک:من بودم
ا.ت:چرا
کوک نمیزدی .نمیکردم
ا.ت:زیاد درد داش
کوک:ن بابا چ دردی(درواقع کوک اون جاشو گرفه بود😂)
ا.ت:هووم اصلا معلوم نیس
کوک:هووووففف
ک از اون طرف بچه ها داشتن میخندیدن
کوک داد زد ساکت
همه لال مونی گرفته بودن
ی جوری داد زد گوشام دردگرف
ادامه دارد... .
۴.۸k
۳۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.