پشیمونی پارت 3
.... اسلاید 3 لباس ا. ت برای جلسه
پرش زمانی به صبح پاشدم رفتم حموم اومدم برف میزد خدایا چه ناز لباس پوشیدم از هتل زدم بیرون رفتم سمت دفتر جلسه
جلسه تمام گفتن اوکی
از جلسه بیرون اومدم داشتم گشت میزدم که جیمینو با مامانش دیدم
اومدن طرفم
جیمین: سلام
ا. ت: سلام
مادر جیمین: خوبی دخترم
ا. ت: حد وحدود تو رایت کن، منو دخترم صدا نزن من دختر تو نیستم و نبودم
مادر جیمین: باشه، از دستم دلخوری
ا. ت: تو زندگیمو نابود کردی، دلخور؟ اما بهتر شد باعث شد تبدیل به این ا. ت قوی شم، راستی از دختر خاله جیمین که قرار بود برین خواستگاریش چه خبر
جیمین: اون ازدواج کرد
ا. ت: خوبه، همه یه روز ازدواج میکنن حتی من، شاید یه پسر خوشگل به راهم خورد که خانواد ه داره باشه به حرفه زنش گوش کنه بخاطر بقیه زندگیشو نابود نکنه
جیمین: ا. ت میشه برگردیم به هم
ا. ت: نه، از سره راهم برید کنار، بای
برگشتم آلمان........ تمام
بعد دوسال یه پسر خوشگل و خوشتیپ و مهربون آلمان پیدا میکنه و باهاش ازدواج میکنه از این جور چیزا
ولی دل جیمین هنوز پیششه
**✿❀ ❀✿**
ایزی ایزی تمام تمام
پرش زمانی به صبح پاشدم رفتم حموم اومدم برف میزد خدایا چه ناز لباس پوشیدم از هتل زدم بیرون رفتم سمت دفتر جلسه
جلسه تمام گفتن اوکی
از جلسه بیرون اومدم داشتم گشت میزدم که جیمینو با مامانش دیدم
اومدن طرفم
جیمین: سلام
ا. ت: سلام
مادر جیمین: خوبی دخترم
ا. ت: حد وحدود تو رایت کن، منو دخترم صدا نزن من دختر تو نیستم و نبودم
مادر جیمین: باشه، از دستم دلخوری
ا. ت: تو زندگیمو نابود کردی، دلخور؟ اما بهتر شد باعث شد تبدیل به این ا. ت قوی شم، راستی از دختر خاله جیمین که قرار بود برین خواستگاریش چه خبر
جیمین: اون ازدواج کرد
ا. ت: خوبه، همه یه روز ازدواج میکنن حتی من، شاید یه پسر خوشگل به راهم خورد که خانواد ه داره باشه به حرفه زنش گوش کنه بخاطر بقیه زندگیشو نابود نکنه
جیمین: ا. ت میشه برگردیم به هم
ا. ت: نه، از سره راهم برید کنار، بای
برگشتم آلمان........ تمام
بعد دوسال یه پسر خوشگل و خوشتیپ و مهربون آلمان پیدا میکنه و باهاش ازدواج میکنه از این جور چیزا
ولی دل جیمین هنوز پیششه
**✿❀ ❀✿**
ایزی ایزی تمام تمام
۹.۹k
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.