진정한 사랑❤
진정한 사랑❤
P~۳۴
جینا:خب بیا تو اتاق بگم*رفتن تو اتاق نشستن رو تخت*
جیمین:خب بگو
جینا:خب چجوری بگم کامل یا خلاصه*دستپاچه این حرفارو میگه*
جیمین:کامل زود
جینا:*توضیح میده *
جیمین:چیییییی*داد*
!اوضاع خیته
؛اره
€ارامش قبل توفان
&هی
جیمین:واقعا تو اینکار کردی * صورت جین رو میگیره خب نگاه میکنه*
جینا:جیمین حالت خوبه
جیمین:تو جینایی واقعا تو این کار رو کردی*جینا دستای جیمین رو میگیره میاره پایین*
جینا:اره این منم کارم اشتباه بود
جیمین:نه فقط الان لیا کجاست
جینا:زیر زمین
جیمین:بیا بریم باید ببینم بیبیم چیکار کرده
جینا:عصبی نیستی
جیمین:چرا باید عصبی باشم اون عکس و صدا فیک خیانت من رو برات فرستاد تو رفتی هکسا و صدا رو نگا کردی و فهمیدی فیکن و به جیو گفتی بیا رن اؤن لیا هرزه رو تو خیلی شجاعی ولی چطور دیشب از بغلم بیرون اومدی من محکم بغلت کرده بودم باشه پاشو بریم پیشش ببینمش
جینا:وایسا لباسمو عوض کنم *اسلاید۲ *بریم
جیمین:بریم*رفتن تو زیرزمین*
لیا:چی میخوای هرکاری بگی انجام میدم فقط بزار برم
جینا:هه بزارم بری باشه میزارم بری ولی قبلش جواب گو باش
جیمین:خب لیا لی لیا تو چطور این کارو کردی ها
لیا:جی..جیمین جیمین من من عاشقتم من نمیخواستم با جینا اذدواج کنی اون چی داره ها اون فقی...*حرفش با سیلی که جیمین زد قط شد *
جیمین:حرفت رو نزن حدقل اون از تو بهتره مغرور نیس تو منو بخاطر پولم میخواستی همین و بس
جینا:جیمین بسه دیگه بیا بریم بیرون اینو هم ولش کن بزار بره
جیمین:بزارم بره اگه کاره دیگه بکنه چی باشه بیا بریم
*رفتن بیرون رو تاب نشستن *
جینا:هوا خیلی خوبه
جیمین:اوهوم خیلی خوبه میگم تو واقعا خودتی
جینا:یاا بخدا میزنمت ها
جیمین:باشه میدونی الان پیشه کوک جنگه جهانی
جینا:اوهوم امیدوارم کوک جان سالم بدر ببره
جیمین:موافقم و امید وارم جویی فلج نشه
جینا:هعی
هم اکنون جنگ جهانی کوک و جویی:
کوک:جویی ببین من نبودم راس میگم
جویی:وایسا عزیزم کارت ندارم*بیرون عمارت رفتن *
کوم:ببین عزیزم میتونیم حلش کنیم اونو بزار زمین کاری دست خودت میدی
جویی:جوابمو بده اگه ندی هم مشکلی پیش نمیاد بیا بغلم عزیزم*سمت کوک میره جویی و وایساد کوم رغ پشت بادیگارد *
کوک:جویی ترو خدا میتونیم یا حرف حلش کنیم
جویی:مافیا بزرگ بیا بیرون از پشت بادیگاردت ببین حرف زدیم حل نشد بیا پیشم حلش میکنیم اوکه
کوک:اگه بزنیم چی نه نه من نمیام*ترس*
جویی:نترس بانی کوچولو من
جویی:بیا اینجا دیگه*عربده*
کوک:داد نکش سرم رف
جویی:*خشمش ۱۰ برابر شد *کوککککک
کوک:اوخ گند زدم
کوک:پس چرا جیمین نمیاد گف نمیاد اه فا..*اروم *
جیمین:بهتره بریم پیششون تا کوک نمرده
جینا:اوکه بریم*با ماشین رفتن عمارت کوک وارد...
#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متهدیم
P~۳۴
جینا:خب بیا تو اتاق بگم*رفتن تو اتاق نشستن رو تخت*
جیمین:خب بگو
جینا:خب چجوری بگم کامل یا خلاصه*دستپاچه این حرفارو میگه*
جیمین:کامل زود
جینا:*توضیح میده *
جیمین:چیییییی*داد*
!اوضاع خیته
؛اره
€ارامش قبل توفان
&هی
جیمین:واقعا تو اینکار کردی * صورت جین رو میگیره خب نگاه میکنه*
جینا:جیمین حالت خوبه
جیمین:تو جینایی واقعا تو این کار رو کردی*جینا دستای جیمین رو میگیره میاره پایین*
جینا:اره این منم کارم اشتباه بود
جیمین:نه فقط الان لیا کجاست
جینا:زیر زمین
جیمین:بیا بریم باید ببینم بیبیم چیکار کرده
جینا:عصبی نیستی
جیمین:چرا باید عصبی باشم اون عکس و صدا فیک خیانت من رو برات فرستاد تو رفتی هکسا و صدا رو نگا کردی و فهمیدی فیکن و به جیو گفتی بیا رن اؤن لیا هرزه رو تو خیلی شجاعی ولی چطور دیشب از بغلم بیرون اومدی من محکم بغلت کرده بودم باشه پاشو بریم پیشش ببینمش
جینا:وایسا لباسمو عوض کنم *اسلاید۲ *بریم
جیمین:بریم*رفتن تو زیرزمین*
لیا:چی میخوای هرکاری بگی انجام میدم فقط بزار برم
جینا:هه بزارم بری باشه میزارم بری ولی قبلش جواب گو باش
جیمین:خب لیا لی لیا تو چطور این کارو کردی ها
لیا:جی..جیمین جیمین من من عاشقتم من نمیخواستم با جینا اذدواج کنی اون چی داره ها اون فقی...*حرفش با سیلی که جیمین زد قط شد *
جیمین:حرفت رو نزن حدقل اون از تو بهتره مغرور نیس تو منو بخاطر پولم میخواستی همین و بس
جینا:جیمین بسه دیگه بیا بریم بیرون اینو هم ولش کن بزار بره
جیمین:بزارم بره اگه کاره دیگه بکنه چی باشه بیا بریم
*رفتن بیرون رو تاب نشستن *
جینا:هوا خیلی خوبه
جیمین:اوهوم خیلی خوبه میگم تو واقعا خودتی
جینا:یاا بخدا میزنمت ها
جیمین:باشه میدونی الان پیشه کوک جنگه جهانی
جینا:اوهوم امیدوارم کوک جان سالم بدر ببره
جیمین:موافقم و امید وارم جویی فلج نشه
جینا:هعی
هم اکنون جنگ جهانی کوک و جویی:
کوک:جویی ببین من نبودم راس میگم
جویی:وایسا عزیزم کارت ندارم*بیرون عمارت رفتن *
کوم:ببین عزیزم میتونیم حلش کنیم اونو بزار زمین کاری دست خودت میدی
جویی:جوابمو بده اگه ندی هم مشکلی پیش نمیاد بیا بغلم عزیزم*سمت کوک میره جویی و وایساد کوم رغ پشت بادیگارد *
کوک:جویی ترو خدا میتونیم یا حرف حلش کنیم
جویی:مافیا بزرگ بیا بیرون از پشت بادیگاردت ببین حرف زدیم حل نشد بیا پیشم حلش میکنیم اوکه
کوک:اگه بزنیم چی نه نه من نمیام*ترس*
جویی:نترس بانی کوچولو من
جویی:بیا اینجا دیگه*عربده*
کوک:داد نکش سرم رف
جویی:*خشمش ۱۰ برابر شد *کوککککک
کوک:اوخ گند زدم
کوک:پس چرا جیمین نمیاد گف نمیاد اه فا..*اروم *
جیمین:بهتره بریم پیششون تا کوک نمرده
جینا:اوکه بریم*با ماشین رفتن عمارت کوک وارد...
#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متهدیم
۵.۰k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.