عشق برگزیده
عشق برگزیده
part: ۱۶
پرش زمانی به دوهفته بعد
ویو جونگده
جونگده: یه دوهفته ای هست که جی آ رو نمیبینم و ازش خبر ندارم. از بیناییم که چه بگم داره بهتر میشه و فک کنم یه دو سه روز دیگه خوب بشم.
امروز میخواستم سر کوچیکی به کافه وو رستوران بزنم که این سه کیونگ از ناکجا اباد اومد و فهمید و واسه همون امروز اون منو میبره اوف بدمم میاد ازشش.
ویو اومدن سه کیونگ
سه کیونگ: خب دیگه رسیدد... م! وا اونهمه دختر تو کوچه چیکا میکنن؟ اوف اصلا به من چه.
جونگده: با این که نمیخواستم اما مجبور شدم ازش کمک بگیرم
جونگده: عاا عام س سه کیونگ کمکم میکنی؟
سه کیونگ: های ددیی (اصلا از کلمه ددی خوشم نمیاد ولی واسه رمانا استفاده میکنم) الان میام کمکت
راوی: یهوو همههه دخترا جم شدن دور جونگده.
یکی: عااا اجوما حالت بهتره؟
یکی دیگه: چشمتون چطوره
جونگده: خوبم خوبم ممنونم میشم برین کنار تا برم
یکی: باشه، بچه ها راهو باز کنیننن
سه کیونگ: اهه چقدر رو اعصاب
راوی: و سوار ماشین شدن؛ اونا رفتنو و وقتی کارشون تموم شد سه کیونگ جونگده رو رسوند خونه
جونگده: مرسی بای
سه کیونگ: خواهش؛ بای
یهو داشتم میرفتم تو که صدای جی آ رو شنیدم
انگار یه مرد همراش بود
جی آ: عااا جونگده وایسا، اشنات میکنم با.....
جونگده:*تو دلش* چیییی یعنی درست فکر می کنمممم؟؟؟؟
خببب اینم پارت شونزدهم که تامام شوددد
پارت بعد؟ لایک کن، مرسی❤️
♡♡
part: ۱۶
پرش زمانی به دوهفته بعد
ویو جونگده
جونگده: یه دوهفته ای هست که جی آ رو نمیبینم و ازش خبر ندارم. از بیناییم که چه بگم داره بهتر میشه و فک کنم یه دو سه روز دیگه خوب بشم.
امروز میخواستم سر کوچیکی به کافه وو رستوران بزنم که این سه کیونگ از ناکجا اباد اومد و فهمید و واسه همون امروز اون منو میبره اوف بدمم میاد ازشش.
ویو اومدن سه کیونگ
سه کیونگ: خب دیگه رسیدد... م! وا اونهمه دختر تو کوچه چیکا میکنن؟ اوف اصلا به من چه.
جونگده: با این که نمیخواستم اما مجبور شدم ازش کمک بگیرم
جونگده: عاا عام س سه کیونگ کمکم میکنی؟
سه کیونگ: های ددیی (اصلا از کلمه ددی خوشم نمیاد ولی واسه رمانا استفاده میکنم) الان میام کمکت
راوی: یهوو همههه دخترا جم شدن دور جونگده.
یکی: عااا اجوما حالت بهتره؟
یکی دیگه: چشمتون چطوره
جونگده: خوبم خوبم ممنونم میشم برین کنار تا برم
یکی: باشه، بچه ها راهو باز کنیننن
سه کیونگ: اهه چقدر رو اعصاب
راوی: و سوار ماشین شدن؛ اونا رفتنو و وقتی کارشون تموم شد سه کیونگ جونگده رو رسوند خونه
جونگده: مرسی بای
سه کیونگ: خواهش؛ بای
یهو داشتم میرفتم تو که صدای جی آ رو شنیدم
انگار یه مرد همراش بود
جی آ: عااا جونگده وایسا، اشنات میکنم با.....
جونگده:*تو دلش* چیییی یعنی درست فکر می کنمممم؟؟؟؟
خببب اینم پارت شونزدهم که تامام شوددد
پارت بعد؟ لایک کن، مرسی❤️
♡♡
۴.۷k
۳۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.