عشق رو به من معرفی کن پارت ۱۰

تیپ مشکی زدم و رفتم پایین
وقتی ماشین تهیونگ رو دیدم بی اختیار وایسادم
لعنتی چقد ماشینه خفن بودددد
رفتم صندلی عقب نشستم

+سلام
_سلام
+من رانندت نیستم که رفتی عقب نشستی، بیا جلو

بدون حرفی رفتم جلو نشستم

_خب کجا میریم؟

+یه فروشگاه همین دور و بر هاست

ده دقیقه تو راه بودیم تا رسیدیم
توی فروشگاه من همش چیپس و پفک و اسنک و هله هوله برمیداشتم
انقد برداشتم سبد خرید پر شد

_نصفشو خودم حساب میکنم
+لازم نکرده
_میگم خودم حساب میکنم
که تن صداش رفت بالا
+میگم لازم نکرده!
با صدای خیلی اروم گفتم
_باشه حالا چرا عصبانی میشی
و به سمت پیشخوان رفت
منم اروم پشتش رفتم
این چرا انقد اخلاقش گنده!؟
وقتی حساب کرد من زود تر خریدارو برداشتم و رفتم کنار ماشین
همون وایساده بودم و زیر لب آواز میخوندم که با صدای موتور پشت سرم برگشتم
دوتا پسر موتوری پشتم بودن
تند برگشتم که یکیشون کوله ام رو کشید
_داری چه غلطی میکنی! (جیغ) ت تهیونگ! کمک

که یه دست از پشت سرم کیف رو بالا کشید و از دست اونارو برداشت

تهیونگ بود!

ته_ داشتین چه گوهی میخوردین شما دوتا عوضی ؟
و یه سیلی محکم تو گوش یکیشون زد

من:ت تهیون...
که اون دوتا کثافت از موتور پیاده شدن

میترسیدم که تهیونگ نتونه از خودش دفاع کنه و بزننش

من:تهیونگ مواظب با....
که یکیشون یه مشت تو دماغ تهیونگ زد

من:ن نه!

تهیونگ یه نفر بود و اونا دونفر
ولی تهیونگ هم بد نمیزدا
آخرش وقتی لباس هردو اونا پاره شد و صورتاشون زخمی در رفتن
تهیونگ از دماغ و لبش خون میومد

ته:اخ

و دماغش رو گرفت
کولم رو به سمتم گرفت و رفت تو ماشین
منم پشت سرش رفتم

من:ببخشید همش تقصیر من بود

خب گایز
لایک ها ۲۰ تا نشد ولی من گذاشتم
لایک ها :+۲۰
این دفعه اگه ۲۰ تا نشه نمیذارم
حتی اگع چند روز طول بکشه
لطفا لایک کنین ۴۰۰ نفر میبینن ۱۰ نفر لایک میکنن 😭🙁😪
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #پست_جدید