part 43
part 43
ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ࡅ࡙ߊ ܣࡐܚࡍ◁❚❚▷
نویسندگان:«یونا♡کارولین♡»
وحید
امیدوار بودم بگه نه که دقیقن برعکس شد:(
اینجوری کارم خیلی سخت تر میشه ولی هرطوری شده ساناز باید با سعید ازدواج کنه بخاطر اینکه یکیو دوست داره نباید از همچین سود بزرگی بگذرم مخصوصن حالا که خود بابابزرگم موافقه...!
طبق نقشه ای که کشیدم اول باید رابطه ی سعید و سارا رو خراب کنم اما الان که فهمیدم ساناز یکیو دوست داره یه تغییر ریزی توش میدم اونم اینه که اول رابطه ی ساناز و اون کسی که دوستش داره رو بهم بزنم...
برای اینکه زودتر اینکارو بکنم باید از خود ساناز بپرسم اون پسر کیه مطمئنم از ترسشم که شده لو میده.
ساناز
ردی دادم تا بفهمه باهاش قهر کردم. بعد دو دقیقه دوباره دیدم داره زنگ میزنه ایندفم ردی دادم.
دیدم پیام داده عشقم قهر نکن دیگه بخدا آبجیم مریض شده بود بردمش بیمارستان نتونستم بیام:((
ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ࡅ࡙ߊ ܣࡐܚࡍ◁❚❚▷
نویسندگان:«یونا♡کارولین♡»
وحید
امیدوار بودم بگه نه که دقیقن برعکس شد:(
اینجوری کارم خیلی سخت تر میشه ولی هرطوری شده ساناز باید با سعید ازدواج کنه بخاطر اینکه یکیو دوست داره نباید از همچین سود بزرگی بگذرم مخصوصن حالا که خود بابابزرگم موافقه...!
طبق نقشه ای که کشیدم اول باید رابطه ی سعید و سارا رو خراب کنم اما الان که فهمیدم ساناز یکیو دوست داره یه تغییر ریزی توش میدم اونم اینه که اول رابطه ی ساناز و اون کسی که دوستش داره رو بهم بزنم...
برای اینکه زودتر اینکارو بکنم باید از خود ساناز بپرسم اون پسر کیه مطمئنم از ترسشم که شده لو میده.
ساناز
ردی دادم تا بفهمه باهاش قهر کردم. بعد دو دقیقه دوباره دیدم داره زنگ میزنه ایندفم ردی دادم.
دیدم پیام داده عشقم قهر نکن دیگه بخدا آبجیم مریض شده بود بردمش بیمارستان نتونستم بیام:((
۳۲۳
۲۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.