ʀᴀɪɴ
#ʀᴀɪɴ
Part four
...دید جونگکوک...
آخه چطور ممکنه چهیونگ رو کشته باشن
بعد جیمین چاقو خورده
تازه کتک هم خوردههه خون ریزی داخلی داره
یونگی هیونگ هم که وضعیت بهتری ازش نداره
تهیونگ:جیهون میگم جیمین به هوش اومده ولی باهاش حرف بزن بگو دقیقا چی شده که خودش و یونگی این بلا سرشون اومده
جونگکوک:چشم دکتر کیم
تهیونگ:تنها کسی که به حرفام گوش میده تویی جیهونا ممنونم که هستی
جونگکوک:عه هیونگ خجالتم نده
تهیونگ:برو پیش جیمین فعلا
جونگکوک:راستی هیونگ راجب شغل جیمین چیزی به یونگی هیونگ نگو باشه ؟
تهیونگ:باشه برو دیگه خوشگله
وایسا بهم گفت خوشگلهههه عر الان ضربان قلبم رو هزاره شایدم میلیون
رفت سمت اتاقی که جیمین هیونگ توش بود
جونگکوک:جیمین هیونگگگ
جیمین:چته تو کوک؟
جونگکوک:هیونگ اینجا با اون اسمم صدام نکن
جیمین: ببخشید ولی اون یکی اسمت تو دهنم نمیچرخه خب....
جونگکوک:خوبه خودت دادیش بهما
حالا هرچی میشه توضیح بدی امشب چه فا...کی اتفاق افتاده؟
جیمین:افراد عموم...پارک جیهو ...که الان دیگه زیر دست نامجون هستن ریختن تو خونمون ...به چهیونگ گفتم بره تو اتاقش تو کمدش قایم بشه ....ولی اونا از پنجره اومدن و چهیونگ رو گرفتن...
..........فلش بک.........
جیمین:خوشگل داداش برو تو اتاقِ خودت و توی کمدت قایم بشو
چهیونگ:اوپا مراقب خودت باش
جیمین:توهم همینطور رزی کوچولو
چهیونگ رفت سمت اتاقش تا اینکه جیمین صدای رزی رو از توی اتاق شنید
تا بره سمت اتاق دستاش از پشت توسط کسی گرفته شدن
نامجون:سلام پارک جیمین
جیمین:چی از جون من میخوای
نامجون:هیونجین دختره رو بیار
چهیونگ:ولم کنید
جیمین:شرط کار کردنم براتون این بود که به خواهرم کاری نداشته باشید
نامجون:شرط ماهم این بود که تمام افراد نزدیکت رو بکشی ولی تو گذاشتی نزدیکترینشون زنده بمونه و سر ما رو گول مالیدی و فکر کردی نمیفهمیم
جیمین:تو خودت حاضری تهیونگ رو بکشی؟ جونگکوک برام مثل برادر کوچیکتره حتی با اینکه کاملا قطع رابطه کردی میدونی جونگکوک عاشق تهیونگه
و تهیونگ هم همینطور اگه اونو بکشی ته هم میمیره تو اینو میخوای؟
نامجون: حالا اگه کوک رو نکشی یکی دیگه باید جاش بمیره
هیونجین تمومش کن
Part four
...دید جونگکوک...
آخه چطور ممکنه چهیونگ رو کشته باشن
بعد جیمین چاقو خورده
تازه کتک هم خوردههه خون ریزی داخلی داره
یونگی هیونگ هم که وضعیت بهتری ازش نداره
تهیونگ:جیهون میگم جیمین به هوش اومده ولی باهاش حرف بزن بگو دقیقا چی شده که خودش و یونگی این بلا سرشون اومده
جونگکوک:چشم دکتر کیم
تهیونگ:تنها کسی که به حرفام گوش میده تویی جیهونا ممنونم که هستی
جونگکوک:عه هیونگ خجالتم نده
تهیونگ:برو پیش جیمین فعلا
جونگکوک:راستی هیونگ راجب شغل جیمین چیزی به یونگی هیونگ نگو باشه ؟
تهیونگ:باشه برو دیگه خوشگله
وایسا بهم گفت خوشگلهههه عر الان ضربان قلبم رو هزاره شایدم میلیون
رفت سمت اتاقی که جیمین هیونگ توش بود
جونگکوک:جیمین هیونگگگ
جیمین:چته تو کوک؟
جونگکوک:هیونگ اینجا با اون اسمم صدام نکن
جیمین: ببخشید ولی اون یکی اسمت تو دهنم نمیچرخه خب....
جونگکوک:خوبه خودت دادیش بهما
حالا هرچی میشه توضیح بدی امشب چه فا...کی اتفاق افتاده؟
جیمین:افراد عموم...پارک جیهو ...که الان دیگه زیر دست نامجون هستن ریختن تو خونمون ...به چهیونگ گفتم بره تو اتاقش تو کمدش قایم بشه ....ولی اونا از پنجره اومدن و چهیونگ رو گرفتن...
..........فلش بک.........
جیمین:خوشگل داداش برو تو اتاقِ خودت و توی کمدت قایم بشو
چهیونگ:اوپا مراقب خودت باش
جیمین:توهم همینطور رزی کوچولو
چهیونگ رفت سمت اتاقش تا اینکه جیمین صدای رزی رو از توی اتاق شنید
تا بره سمت اتاق دستاش از پشت توسط کسی گرفته شدن
نامجون:سلام پارک جیمین
جیمین:چی از جون من میخوای
نامجون:هیونجین دختره رو بیار
چهیونگ:ولم کنید
جیمین:شرط کار کردنم براتون این بود که به خواهرم کاری نداشته باشید
نامجون:شرط ماهم این بود که تمام افراد نزدیکت رو بکشی ولی تو گذاشتی نزدیکترینشون زنده بمونه و سر ما رو گول مالیدی و فکر کردی نمیفهمیم
جیمین:تو خودت حاضری تهیونگ رو بکشی؟ جونگکوک برام مثل برادر کوچیکتره حتی با اینکه کاملا قطع رابطه کردی میدونی جونگکوک عاشق تهیونگه
و تهیونگ هم همینطور اگه اونو بکشی ته هم میمیره تو اینو میخوای؟
نامجون: حالا اگه کوک رو نکشی یکی دیگه باید جاش بمیره
هیونجین تمومش کن
۱۲۰
۲۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.