دختری که نمیتونه به عشقش اعتراف کنه پارت ۸
تایکی با زمزمه گفت:این کیه
اکیمیتسو:قاشقت افتاد
آریسا:اکیمیتسو ، تو این جا چیکار میکنی
اکیمیتسو : مدرسمه ها نیام مدرسه
آریسا : اینجا درس میخونی
اکیمیتسو:پس چی کوچولو
آریسا:به من نگو کوچولو
اکیمیتسو: خب هستی ، دروغ که نمیگم
آریسا : تو خیلی درازی من کوچولو نیستم
آکیمیتسو:من هم قدی بزرگ ترم هم سنی
آریسا : مگه سال چندمی
اکیمیتسو:سال دومی
آریسا و اکیمیتسو داشتن حرف میزدن و می خندیدن
یایویی برگشت دید تایکی خیلی عصبیه جوریکه انگار آریسا دوست دخترشه
تایکی داشت از عصبانیت میترکید که زنگ کلاس خورد
همه راهی کلاس شدند ، اکیمیتسو ، ایری، اریسا با هم تا دم در کلاس رفتند و آریسا و آیری از اکیمیتسو خداحافظی کردن و نشستند سر میزشون
معلم وارد کلاس شد و گفت: بچه ها قراره امتحان یهویی بگیرم
همه ی بچه ها به جز آیری ، آریسا ، تایکی و یایویی تو شوک بودند و .........................
بای تا پارت ۹
اکیمیتسو:قاشقت افتاد
آریسا:اکیمیتسو ، تو این جا چیکار میکنی
اکیمیتسو : مدرسمه ها نیام مدرسه
آریسا : اینجا درس میخونی
اکیمیتسو:پس چی کوچولو
آریسا:به من نگو کوچولو
اکیمیتسو: خب هستی ، دروغ که نمیگم
آریسا : تو خیلی درازی من کوچولو نیستم
آکیمیتسو:من هم قدی بزرگ ترم هم سنی
آریسا : مگه سال چندمی
اکیمیتسو:سال دومی
آریسا و اکیمیتسو داشتن حرف میزدن و می خندیدن
یایویی برگشت دید تایکی خیلی عصبیه جوریکه انگار آریسا دوست دخترشه
تایکی داشت از عصبانیت میترکید که زنگ کلاس خورد
همه راهی کلاس شدند ، اکیمیتسو ، ایری، اریسا با هم تا دم در کلاس رفتند و آریسا و آیری از اکیمیتسو خداحافظی کردن و نشستند سر میزشون
معلم وارد کلاس شد و گفت: بچه ها قراره امتحان یهویی بگیرم
همه ی بچه ها به جز آیری ، آریسا ، تایکی و یایویی تو شوک بودند و .........................
بای تا پارت ۹
۷۴۷
۰۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.