وقتی بوسیدمت پارت (۲)
ویو ا.ت
از ذوق نمیدونستم چیکار کنم رفتم خونه و زنگ زدم ب هه جی
+سلام ا.ت
-سلام هه جی(با صدای ذوق الود)
+شنیدم قراره با بی تی اس بری سفر
-ارههههه
+کارای بد نکنی شیطون(با خنده)
-ههه جیی
+باشه بابا شوخی کردم
+ا.ت من یکاری پیش اومده میرم بعد بهت زنگ میزنم
-باشه مراقبت کن
+باشه بای
-بای
اون شب از خوشحالی و خستگی زود خوابم برد
صبح
رفتم دوش گرفتم و حاظر شدم و رفتم فرودگاه
اعضا همه اونجا بودن
سلام کردم
همه: سلام ارمی
تهیونگ: کیوتییی ارمی
ممنونم
سوار جت شخصی شدیم و رفتیم
تو هتل اتاقا دونفره بود
خلاصه اتاق همه مشخص شد و من با تهیونگ تو ی اتاق بودم
از شدت ذوق نمیتونستم حرف بزنم
تهیونگ: اون تخته مال تو اینم مال من
ا.ت: ب.. ب.. باشه (لبخند)
بعد استراحت رفتیم سالن
هممون تصمیم گرفتیم بریم گیم بازی کنیم
من و جونگکوک داشتیم بازی میکردی و بقیه ام مشغول بودن
جونگکوک رو شکست دادم
تهیونگ اومد: بچه ها این شیر کاکائو هارو کی خریده برام(لبخند خبیسانه)
ا.ت: ب اونا دست نزن برا منهههه
(ا.ت+ تهیونگ~)
+اونارو بخوری میکشمت
~باشه تو خوبی...
شب شد رفتیم فیلم ترسناک ببینیم
من یکم معذب شدم چون تنها دختر من بودم و هفت تا پسر
وستای فیلم بود جاهای ترسناکش از شدت ترس یهو پریدم بغل تهیونگ
و اتفاقی لبای نرم و کیوتش رو بوسیدم و......
در انتظار پارت بعد بمونیددددددد
فردا صب میذارم حدود ساعت 10 اینا
مواظب خودت و زیبایات باش عزیزم:)
از ذوق نمیدونستم چیکار کنم رفتم خونه و زنگ زدم ب هه جی
+سلام ا.ت
-سلام هه جی(با صدای ذوق الود)
+شنیدم قراره با بی تی اس بری سفر
-ارههههه
+کارای بد نکنی شیطون(با خنده)
-ههه جیی
+باشه بابا شوخی کردم
+ا.ت من یکاری پیش اومده میرم بعد بهت زنگ میزنم
-باشه مراقبت کن
+باشه بای
-بای
اون شب از خوشحالی و خستگی زود خوابم برد
صبح
رفتم دوش گرفتم و حاظر شدم و رفتم فرودگاه
اعضا همه اونجا بودن
سلام کردم
همه: سلام ارمی
تهیونگ: کیوتییی ارمی
ممنونم
سوار جت شخصی شدیم و رفتیم
تو هتل اتاقا دونفره بود
خلاصه اتاق همه مشخص شد و من با تهیونگ تو ی اتاق بودم
از شدت ذوق نمیتونستم حرف بزنم
تهیونگ: اون تخته مال تو اینم مال من
ا.ت: ب.. ب.. باشه (لبخند)
بعد استراحت رفتیم سالن
هممون تصمیم گرفتیم بریم گیم بازی کنیم
من و جونگکوک داشتیم بازی میکردی و بقیه ام مشغول بودن
جونگکوک رو شکست دادم
تهیونگ اومد: بچه ها این شیر کاکائو هارو کی خریده برام(لبخند خبیسانه)
ا.ت: ب اونا دست نزن برا منهههه
(ا.ت+ تهیونگ~)
+اونارو بخوری میکشمت
~باشه تو خوبی...
شب شد رفتیم فیلم ترسناک ببینیم
من یکم معذب شدم چون تنها دختر من بودم و هفت تا پسر
وستای فیلم بود جاهای ترسناکش از شدت ترس یهو پریدم بغل تهیونگ
و اتفاقی لبای نرم و کیوتش رو بوسیدم و......
در انتظار پارت بعد بمونیددددددد
فردا صب میذارم حدود ساعت 10 اینا
مواظب خودت و زیبایات باش عزیزم:)
۴.۲k
۲۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.