مامان مو سبز من پارت اول
از زبون اتسو (دختر باکوگو یا کاچان خودمون)
بابای بهم قول داده که امروز من رو میبره شهر بازی تا خوش بگذرونم تقریبا عقربه کوچیکه رفت رو هشت و بابام از شرکت برگشت وقتی در رو باز کرد سریع رفتم پریدم بالا و بابا هم تا نیمه خم شد و محکم بغلش کردم و بعد خدمت کار خونه اومد
خدمت کار با لبخند زنونش گفت: سلام اقای باکوگو ببخشید ولی اتسو از ساعت چهار منتظر شماست اگه یادتون باشه قرار بود ببریدش بیرون الان وقت دارید دیگه درسته
بابا در جواب بهش گفت: خودم میدونم نیازی به گفتن تو نیست
از اون جایی که خدمت کار قبل از اینکه من به دنیا بیام اینجا بود قبلا ازش دلیل بعضی از رفتار های بابام رو پرسیده بودم و اون گفته بود: مامانت وقتی تو بدنیا اومدی یهو ناپدید شد و از اون موقع بابات این جوری رفتار میکرد و برای همین همیشه شرکته تا سرش رو با کار شلوغ کنه
بابا من رو روی زمین گذاشت و بعد رفت لباسش رو عوض کرد و اومد دستم رو گرفت و از امارت رفتیم بیرون و سوار لانبون گینی سبز شدیم و...
من میرم عکس ماشین رو براتون بیارم
بابای بهم قول داده که امروز من رو میبره شهر بازی تا خوش بگذرونم تقریبا عقربه کوچیکه رفت رو هشت و بابام از شرکت برگشت وقتی در رو باز کرد سریع رفتم پریدم بالا و بابا هم تا نیمه خم شد و محکم بغلش کردم و بعد خدمت کار خونه اومد
خدمت کار با لبخند زنونش گفت: سلام اقای باکوگو ببخشید ولی اتسو از ساعت چهار منتظر شماست اگه یادتون باشه قرار بود ببریدش بیرون الان وقت دارید دیگه درسته
بابا در جواب بهش گفت: خودم میدونم نیازی به گفتن تو نیست
از اون جایی که خدمت کار قبل از اینکه من به دنیا بیام اینجا بود قبلا ازش دلیل بعضی از رفتار های بابام رو پرسیده بودم و اون گفته بود: مامانت وقتی تو بدنیا اومدی یهو ناپدید شد و از اون موقع بابات این جوری رفتار میکرد و برای همین همیشه شرکته تا سرش رو با کار شلوغ کنه
بابا من رو روی زمین گذاشت و بعد رفت لباسش رو عوض کرد و اومد دستم رو گرفت و از امارت رفتیم بیرون و سوار لانبون گینی سبز شدیم و...
من میرم عکس ماشین رو براتون بیارم
۳.۶k
۱۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.