انتقامی که منجربه عشق شد پارت دوم
#انتقامیکه_منجربهعشق_شد_پارت_دوم
دینا:اخه کی شد بحث خرید باشه من چهار پایه نباشم هانش الان میرم اماده شم
من:باوش منم رفتم
گوشیو قطع کردمو سریع رفتم گلاب به روتون مسترا بعد انجام عملیات صورتمو خشک کردم خوب خوب چی بپوشم اها تونیگ مشگی طلایی استین سه ربعمو شلوار لی چسبونم برداشتم پوشیدم شال مشکی مو هم سرم کردم موها فرق کج زدم ساعت مچی مشکیمو بستم دور دستم
(پس میخوای دور سرت ببنید خنگول من)
به توچه عجبا
کیف پول طلایمو برداشتم گوشیمو هم انداختم توش ارایشم که نمیخواد همینجوری خوبم
سقفم که ریخت رو سرتون مهم نیست
یه نگاه تو اینه به خودم کردم چشمای عسلی موهای مش کرده دماغ متناسب با صورتم لبای قلوه ایی خو قربونم برین چقد خوفم من یه نگاه سرتاپا دیگه به خودم انداختم
(خودتو تموم کردی بابا بیابرو دختره بدبخت منتظره)
باشه رفتم هی وسط حس و حال بپر وسط
(خوب میکنم)
نه دیه هیچی نمیگم پرو نشو خوبه خودمو بزنم تا ادم شی هاننن
(نه قربون دستت برو بیا بعد هر کاری خواستی بکن)
پس چی بزار برگردم نشونت میدم بچه پرو
بیخیال خود درگیری هام شدم از اتاق اومدم بیرون ویژژژژ از نرده سر خوردم
من:ننهههههه عزیزوم
مامان:دردو مرض ننه چیه دختر چی میخوایی
من:هوچی خواستم بگم من دارم با دینو میرم خرید
مامان:باشه برو مواضب خودتونم باشین
من:چش ننه
مامان افتاد دنبالم منم سویچو برداشتمو الفرارررر
با سرعت رو ندم سمت خونه دینو اینا در خونشون زدم رو ترمز که صدای مزخرفی داد
معلوم نی چند نفر فوخشم دادن
گوشیو برلدشتم زنگیدم به دینو قبل اینکه چیزی بگه سریع و پشت هم شروع کردم ور زدن
اا ور چیه حرف خجالت نمیکشن
من: باشه باشه میدونم دیر کردم ولی زدن ندارم بوخودا الاغ جون اا نه سینی جون اه اصلا ولش بپاش بیا پاین الاغی وای نه سینی نه نه دینی واییی همون که خودت میدونی
گوشیو قطع کردم
هوففف اخیشش نفسم چنددیقه نفس عمیق تنفس مصنوعی هوف ننه
دینا خیلی ریلکس اومد پایین یا استقدوس معلوم نی چه نقشه ایی واسم کشید اومد سوار شد
دینا:چقد دیر کردی دختر
من:خیلی خوب باشه الاغ نیستی سینی نیستی دینی نیستی
دینو اینه منگلا نگام کرد
دینا:وا چیزی خورده تو سرت
من:نه ولی تا چند دیقه دیگه توسط دستای تو میخوره
دینا:وا براچی
من:همون زنگ و سینی و الاغ و...
دینا:اها راستی گفتی زنگ ببینم چی گفتی بردیا پشت تلفن سرخ شد تهشم قش کرد از خنده
من:چیییییییییییییییی انتر گاو ابرو یوخ شد خو بابا عرر عوضی پس بگو جرا انقد ارومی ای خداااا
دینا:قضیه جالب شد چی گفتی پشت تلفن
من:هیچی ابرو نموند برام
دینا:بگو
من:خو بگم توهم میزنی یه فصل شلو پلم میکنی ولش بزن بریم خرید اها راستی قضیه ذوقمو بگم بهت
دینا:اها اره اره بگو
ماشینو را انداختم و...
دینا:اخه کی شد بحث خرید باشه من چهار پایه نباشم هانش الان میرم اماده شم
من:باوش منم رفتم
گوشیو قطع کردمو سریع رفتم گلاب به روتون مسترا بعد انجام عملیات صورتمو خشک کردم خوب خوب چی بپوشم اها تونیگ مشگی طلایی استین سه ربعمو شلوار لی چسبونم برداشتم پوشیدم شال مشکی مو هم سرم کردم موها فرق کج زدم ساعت مچی مشکیمو بستم دور دستم
(پس میخوای دور سرت ببنید خنگول من)
به توچه عجبا
کیف پول طلایمو برداشتم گوشیمو هم انداختم توش ارایشم که نمیخواد همینجوری خوبم
سقفم که ریخت رو سرتون مهم نیست
یه نگاه تو اینه به خودم کردم چشمای عسلی موهای مش کرده دماغ متناسب با صورتم لبای قلوه ایی خو قربونم برین چقد خوفم من یه نگاه سرتاپا دیگه به خودم انداختم
(خودتو تموم کردی بابا بیابرو دختره بدبخت منتظره)
باشه رفتم هی وسط حس و حال بپر وسط
(خوب میکنم)
نه دیه هیچی نمیگم پرو نشو خوبه خودمو بزنم تا ادم شی هاننن
(نه قربون دستت برو بیا بعد هر کاری خواستی بکن)
پس چی بزار برگردم نشونت میدم بچه پرو
بیخیال خود درگیری هام شدم از اتاق اومدم بیرون ویژژژژ از نرده سر خوردم
من:ننهههههه عزیزوم
مامان:دردو مرض ننه چیه دختر چی میخوایی
من:هوچی خواستم بگم من دارم با دینو میرم خرید
مامان:باشه برو مواضب خودتونم باشین
من:چش ننه
مامان افتاد دنبالم منم سویچو برداشتمو الفرارررر
با سرعت رو ندم سمت خونه دینو اینا در خونشون زدم رو ترمز که صدای مزخرفی داد
معلوم نی چند نفر فوخشم دادن
گوشیو برلدشتم زنگیدم به دینو قبل اینکه چیزی بگه سریع و پشت هم شروع کردم ور زدن
اا ور چیه حرف خجالت نمیکشن
من: باشه باشه میدونم دیر کردم ولی زدن ندارم بوخودا الاغ جون اا نه سینی جون اه اصلا ولش بپاش بیا پاین الاغی وای نه سینی نه نه دینی واییی همون که خودت میدونی
گوشیو قطع کردم
هوففف اخیشش نفسم چنددیقه نفس عمیق تنفس مصنوعی هوف ننه
دینا خیلی ریلکس اومد پایین یا استقدوس معلوم نی چه نقشه ایی واسم کشید اومد سوار شد
دینا:چقد دیر کردی دختر
من:خیلی خوب باشه الاغ نیستی سینی نیستی دینی نیستی
دینو اینه منگلا نگام کرد
دینا:وا چیزی خورده تو سرت
من:نه ولی تا چند دیقه دیگه توسط دستای تو میخوره
دینا:وا براچی
من:همون زنگ و سینی و الاغ و...
دینا:اها راستی گفتی زنگ ببینم چی گفتی بردیا پشت تلفن سرخ شد تهشم قش کرد از خنده
من:چیییییییییییییییی انتر گاو ابرو یوخ شد خو بابا عرر عوضی پس بگو جرا انقد ارومی ای خداااا
دینا:قضیه جالب شد چی گفتی پشت تلفن
من:هیچی ابرو نموند برام
دینا:بگو
من:خو بگم توهم میزنی یه فصل شلو پلم میکنی ولش بزن بریم خرید اها راستی قضیه ذوقمو بگم بهت
دینا:اها اره اره بگو
ماشینو را انداختم و...
۵.۵k
۰۳ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.