عشق سخت پارت ۷
وقتی رسیدن
سارینا سریع پیاده شد و در ماشینم محکم بست میخواست بره تو خونه که فلیکس دستشو گرفت و چسبوند به خودش
سارینا:ولم کن
فلیکس: ولت نمیکنم ، تا وقتی نگی دوسم داری ولت نمیکنم
سارینا: ولم کن هققق فک میکنی اگه دوست نداشتم هققق باهات میومدم هقق که تو منو با مامان و بابات آشنا کنی هقق( همه اینارو با داد و گریه میگه)
فلکیس:.......
سارینا: چرا حرف نمیزنی ها
فلیکس:...
سارینا: تو حق نداشتی با من همچین کاری کنی
فلیکس:من عاشقتم اینو میفهمی
و بعد سارینا رو میبوسه ، سارینا هم همراهیش میکنه
ویو فلیکس
حق با اون بود نباید همچین کاری میکردم اما من دوسش دارم ، اما نمیدونم منو قبول میکنه یا نه
فلیکس: منو میبخشی
سارینا: نمیدونم .. ببخشم
فلیکس سرشو انداخت پایین ... سارینا سر شو بالا گرفت و سطحی بوسیدش
فلیکس: اللن یعنی منو ببخشیدی( عین بچه ها ذوق کرده)
سارینا: سری تکون داد
فلیکس: خب میخوام جشن بگیریم
سارینا: چی ؟؟؟
فلیکس: برو به دوستات بگو بیان میخوایم بریم بیرون
سارینا: عزیزم حالت خوبه
فلیکس: اگه نری کارمو تکرار میکنم
سارینا: اصلا من غلط بکنم نرم
و رفت دوستاش گفت که بیان اونا هم اومدن رفتن به یه کافه و بعد فلیکس به دوستاش زنگ زد( پسرای گلمونو میگم) اونا هم اومدن
*این وسط چند نفر دیگه عاشق هم میشن*
فلیکس: میخوام یه مهمونی بگیرم و اونجا عشقمو به همه معرفی کنم
هیونجین: اوووو ، ولی اول نوبت من بود
فلیکس: من فکنم نوبتت تموم شده
هیونجین: چرا این فکر رو میکنی
یه اشاره ریزی به آیلین زد که نفهمه
هیونجین: بخدا میکشمت
چانگبین: اینجا هم دست از دعوا بر نمیدارین
لینو: اینا کی دست از دعوا برداشتن که این دومین بارشون باشه
همه پسرا: هیچ وقت
لینو: دقیقا
فلیکس: بسه نمیخواین بریم برای فردا خرید کنیم
هیونجین: من اوکی ولی من سینگلم
فلیکس: این همه دختر دارن خودشونو واسمون میشکن
اینجا سارینا با نگاه عصبی و عجیب به فلیکس نگا میکنه
سارینا سریع پیاده شد و در ماشینم محکم بست میخواست بره تو خونه که فلیکس دستشو گرفت و چسبوند به خودش
سارینا:ولم کن
فلیکس: ولت نمیکنم ، تا وقتی نگی دوسم داری ولت نمیکنم
سارینا: ولم کن هققق فک میکنی اگه دوست نداشتم هققق باهات میومدم هقق که تو منو با مامان و بابات آشنا کنی هقق( همه اینارو با داد و گریه میگه)
فلکیس:.......
سارینا: چرا حرف نمیزنی ها
فلیکس:...
سارینا: تو حق نداشتی با من همچین کاری کنی
فلیکس:من عاشقتم اینو میفهمی
و بعد سارینا رو میبوسه ، سارینا هم همراهیش میکنه
ویو فلیکس
حق با اون بود نباید همچین کاری میکردم اما من دوسش دارم ، اما نمیدونم منو قبول میکنه یا نه
فلیکس: منو میبخشی
سارینا: نمیدونم .. ببخشم
فلیکس سرشو انداخت پایین ... سارینا سر شو بالا گرفت و سطحی بوسیدش
فلیکس: اللن یعنی منو ببخشیدی( عین بچه ها ذوق کرده)
سارینا: سری تکون داد
فلیکس: خب میخوام جشن بگیریم
سارینا: چی ؟؟؟
فلیکس: برو به دوستات بگو بیان میخوایم بریم بیرون
سارینا: عزیزم حالت خوبه
فلیکس: اگه نری کارمو تکرار میکنم
سارینا: اصلا من غلط بکنم نرم
و رفت دوستاش گفت که بیان اونا هم اومدن رفتن به یه کافه و بعد فلیکس به دوستاش زنگ زد( پسرای گلمونو میگم) اونا هم اومدن
*این وسط چند نفر دیگه عاشق هم میشن*
فلیکس: میخوام یه مهمونی بگیرم و اونجا عشقمو به همه معرفی کنم
هیونجین: اوووو ، ولی اول نوبت من بود
فلیکس: من فکنم نوبتت تموم شده
هیونجین: چرا این فکر رو میکنی
یه اشاره ریزی به آیلین زد که نفهمه
هیونجین: بخدا میکشمت
چانگبین: اینجا هم دست از دعوا بر نمیدارین
لینو: اینا کی دست از دعوا برداشتن که این دومین بارشون باشه
همه پسرا: هیچ وقت
لینو: دقیقا
فلیکس: بسه نمیخواین بریم برای فردا خرید کنیم
هیونجین: من اوکی ولی من سینگلم
فلیکس: این همه دختر دارن خودشونو واسمون میشکن
اینجا سارینا با نگاه عصبی و عجیب به فلیکس نگا میکنه
۵.۱k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.