🚦🚧mafia🚧🚦○●jhope●○p.۳
-بیا بخور
+این چیه؟
-سواد نداری؟ قرص سرماخوردگی
+تو واقعا کی هستی؟
خودش رو بین پاهای ا/ت جا کرد و انگشتشو روی لپش کشید
-من آدم خطرناکی ام که بهتره رو کارایی که میکنه ، فکر نکنی
و لپش رو کشید
-قرص رو بخور چون ماموریتت امشبه
میخواست بره که ا/ت گوشه ی آستین تیشرتش رو گرفت
+چی؟ امشب؟
-اره امشب
+من باید چیکار کنم؟
لبخند محوی زد: تاحالا آدم نکشتی نه؟
پوکر فیس نگاهش کرد
-درسته نکشتی..فقط میری اونجا و تو نوشیدنیش دارو میریزی ..همین
+و اگه گیر بیوفتم و بمیرم
با چشمایی که هیچی نمیشد از توش خوند نگاهش کرد
-این اتفاق نمیوفته
و بعد از آشپزخونه بیرون رفت..وارد بالکن شد و جیمین و تهیونگ رو دید که سیگار میکشیدن
سیگار رو از دست جیمین گرفت و پکی بهش زد
*چیشده؟ چرا عصاب نداری؟ چیزی بهت گفت؟
-پرسید اگ خودش بمیره چی
^خو حق بده اینو بپرسه..درصد اینکه بمیره نود درصده
-خو به من چه؟
تهیونگ و جیمین دیگه به این بی رگ بودن هوسوک عادت کرده بودند و حرفی نزدند
عادتش بود که از بیرون دخترارو خر میکرد و ازشون استفاده ی ابزاری میکرد و اگرم میمردن براش هیچ ارزشی نداشت
و اینبار یه دلشوره ی خیلی ریز هم داشت و نمیدونست دقیقا برای چیه
-تهیونگ برو آمادش کن
تهیونگ با لبخند شیطانی داشت میرفت که با حرف هوسوک چشماش گرد شد: حتی فکر اینکه باهاش کاری کنی رو نکن..اون مال منه
حتی خودش هم نمیدونست چرا این حرفو زد..قبل از این براش مهم نبود که پسرا چه کاری با دخترا میکنن ولی اینبار خیلی بی اراده همچین حرفی زد
تهیونگ ابرویی برای جیمین بالا انداخت و از بالکن بیرون رفت
جیمین نامطمعن دستشو دور گردن هوسوک انداخت
^هیونگ..احتمالا عاشق ماشق که نشدی؟
-خفه شو
^بله چشم
-اون جونگکوک عوضی برا امشب پارتنر سکس میخواد درسته؟
^اره.. نکنه ا/ت..
-اره
سیگاری که تموم شد بود رو از بالکن پایین پرت کرد و داخل رفت و جیمین با پوزخندی محوی رفتنش رو تماشا کرد
^عشق؟ اونم تو؟ جزوء محالاته
=============
بدون در زدن وارد اتاقی که ا/ت بود شد..
زیپ لباسش از پشت کاملا باز بود و سعی میکرد ببندتش و با ورود یهوییه هوسوک با ترس به طرفش برگشت
+برو بیرون
ولی برخلاف حرف ا/ت بهش نزدیک شد و به عقب برش گردوند
موهاشو یه طرف شونش انداخت و زیپ لباسش رو بیرون داد
ا/ت با نارضایتی کمی گوشه ی لباسش که روی رون هاش بود رو پایین داد
+این خیلی کوتاه نیست؟
از تو آینه به چشمای ناراحت ا/ت چشم دوخت
-یه پارتنر سکس باید همینو بپوشه
با چیزی که هوسوک گفت با تعجب به طرفش برگشت
+چییی؟
-چیه؟ یاااا پریود که نیستی؟
سرشو به معنی نه تکون داد
-اوه خوبه پس
+ولی..
از تو چشمای معصومش میتونست بخونه که منظورش چیه
(منبع:تلگرامArmyDream۷)
+این چیه؟
-سواد نداری؟ قرص سرماخوردگی
+تو واقعا کی هستی؟
خودش رو بین پاهای ا/ت جا کرد و انگشتشو روی لپش کشید
-من آدم خطرناکی ام که بهتره رو کارایی که میکنه ، فکر نکنی
و لپش رو کشید
-قرص رو بخور چون ماموریتت امشبه
میخواست بره که ا/ت گوشه ی آستین تیشرتش رو گرفت
+چی؟ امشب؟
-اره امشب
+من باید چیکار کنم؟
لبخند محوی زد: تاحالا آدم نکشتی نه؟
پوکر فیس نگاهش کرد
-درسته نکشتی..فقط میری اونجا و تو نوشیدنیش دارو میریزی ..همین
+و اگه گیر بیوفتم و بمیرم
با چشمایی که هیچی نمیشد از توش خوند نگاهش کرد
-این اتفاق نمیوفته
و بعد از آشپزخونه بیرون رفت..وارد بالکن شد و جیمین و تهیونگ رو دید که سیگار میکشیدن
سیگار رو از دست جیمین گرفت و پکی بهش زد
*چیشده؟ چرا عصاب نداری؟ چیزی بهت گفت؟
-پرسید اگ خودش بمیره چی
^خو حق بده اینو بپرسه..درصد اینکه بمیره نود درصده
-خو به من چه؟
تهیونگ و جیمین دیگه به این بی رگ بودن هوسوک عادت کرده بودند و حرفی نزدند
عادتش بود که از بیرون دخترارو خر میکرد و ازشون استفاده ی ابزاری میکرد و اگرم میمردن براش هیچ ارزشی نداشت
و اینبار یه دلشوره ی خیلی ریز هم داشت و نمیدونست دقیقا برای چیه
-تهیونگ برو آمادش کن
تهیونگ با لبخند شیطانی داشت میرفت که با حرف هوسوک چشماش گرد شد: حتی فکر اینکه باهاش کاری کنی رو نکن..اون مال منه
حتی خودش هم نمیدونست چرا این حرفو زد..قبل از این براش مهم نبود که پسرا چه کاری با دخترا میکنن ولی اینبار خیلی بی اراده همچین حرفی زد
تهیونگ ابرویی برای جیمین بالا انداخت و از بالکن بیرون رفت
جیمین نامطمعن دستشو دور گردن هوسوک انداخت
^هیونگ..احتمالا عاشق ماشق که نشدی؟
-خفه شو
^بله چشم
-اون جونگکوک عوضی برا امشب پارتنر سکس میخواد درسته؟
^اره.. نکنه ا/ت..
-اره
سیگاری که تموم شد بود رو از بالکن پایین پرت کرد و داخل رفت و جیمین با پوزخندی محوی رفتنش رو تماشا کرد
^عشق؟ اونم تو؟ جزوء محالاته
=============
بدون در زدن وارد اتاقی که ا/ت بود شد..
زیپ لباسش از پشت کاملا باز بود و سعی میکرد ببندتش و با ورود یهوییه هوسوک با ترس به طرفش برگشت
+برو بیرون
ولی برخلاف حرف ا/ت بهش نزدیک شد و به عقب برش گردوند
موهاشو یه طرف شونش انداخت و زیپ لباسش رو بیرون داد
ا/ت با نارضایتی کمی گوشه ی لباسش که روی رون هاش بود رو پایین داد
+این خیلی کوتاه نیست؟
از تو آینه به چشمای ناراحت ا/ت چشم دوخت
-یه پارتنر سکس باید همینو بپوشه
با چیزی که هوسوک گفت با تعجب به طرفش برگشت
+چییی؟
-چیه؟ یاااا پریود که نیستی؟
سرشو به معنی نه تکون داد
-اوه خوبه پس
+ولی..
از تو چشمای معصومش میتونست بخونه که منظورش چیه
(منبع:تلگرامArmyDream۷)
۵۷.۳k
۱۳ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.