ندیمه زیبای من اخر:p
پرش به ۸ ماه بعد
ویو ا/ت:
از اون روز به بعد ۸ ماه میگذره دیگه نزدیکه دختر کوچولوم به دنیا بیاد . زندگی خوبی داریم نه دعوا ، نه خیانت و نه.....
ا/ت: اییی این دختر خیلی عجله داره هااا
تهیونگ: درد داری ؟
ا/ت: اره خیلی
تهیونگ: میخوای بریم بیمارستان
ا/ت: اره بریم
پرشبه بیمارستان
ویو ا/ت:
چشمام رو باز کردم تهیونگ با پرستار و با یه بچه روی سرم وایساده بودن
تهیونگ : شما میتونی بری ( رو به پرستار)
پرستار: کاری داشتید بگید
تهیونگ: چطوری دختر ؟ ( رو به ا/ت)
ا/ت: خوبم دخترم کو ؟
تهیونگ : اینجاس نگاش کن ، کپی خودته
ا/ت: اره ( لبخند)
تهیونگ: مثل خودت زبون درازه ازش معلومه
ا/ت: بریم خونه ؟
تهیونگ: تو حاضر شو من برم کار های ترخیص تو انجام بدم
ا/ت: باشه
......پرش به خونه.......
مکالمه بین تهیونگ و مادرش :
تهیونگ: سلام مامان چطوری؟
م تهیونگ: سلام پسرم خوبی ؟ ا/ت خوبه ؟
تهیونگ: اره ما خوبیم . مامان با لونا بیاین اینجا دخترم به دنبال اومد ( ذوق)
م تهیونگ : به به نوه قشنگم اومده ... باشه حتما میایم
تهیونگ: فعلا
م تهیونگ: فعلا
ا/ت: تهیونگ بیا
تهیونگ: جان؟
ا/ت: بیا لایلا رو بگیر برم حموم ( اسم دختره لایلا هست . اسم دیگه یی نداشتم بزارم😂)
تهیونگ: چشم حتمااا
.....۵ سال بعد ......
لایلا: مامان ......مامانی
ا/ت: جانم ؟
لایلا: جیش دالم(بچگونه)
ا/ت: بیا بریم ببینم
لایلا: مامان
ا/ت: جان؟
لایلا: تو و بابا چرا پیش هم میخوابین؟
تهیونگ: چقدر سوال میپرسی تو (خنده)
لایلا : سلام بابایی خسته نباشی (بچگونه)
تهیونگ: بیا اینجا ببینم
لایلا: جیش دارم
ا/ت: دستو بده من بیا بریم
لایلا: نه اینجا جیش میکنم (بچگونه)
ا/ت: تو حموم نمیشه
لایلا: بابا یه چیزی به مامان بگو (بچگونه)
تهیونگ: ولش کن بزار دستشویی کنه
ا/ت: بیا برو کارت تموم شد بگو
لایلا: باش
لایلا: بابا من پیش تو میخوابم
تهیونگ: باشه ، نمیای بغل بابا دلم دلم تنگ شده ها
لایلا: اومدم .......
ویو ا/ت:
از اون روز به بعد ۸ ماه میگذره دیگه نزدیکه دختر کوچولوم به دنیا بیاد . زندگی خوبی داریم نه دعوا ، نه خیانت و نه.....
ا/ت: اییی این دختر خیلی عجله داره هااا
تهیونگ: درد داری ؟
ا/ت: اره خیلی
تهیونگ: میخوای بریم بیمارستان
ا/ت: اره بریم
پرشبه بیمارستان
ویو ا/ت:
چشمام رو باز کردم تهیونگ با پرستار و با یه بچه روی سرم وایساده بودن
تهیونگ : شما میتونی بری ( رو به پرستار)
پرستار: کاری داشتید بگید
تهیونگ: چطوری دختر ؟ ( رو به ا/ت)
ا/ت: خوبم دخترم کو ؟
تهیونگ : اینجاس نگاش کن ، کپی خودته
ا/ت: اره ( لبخند)
تهیونگ: مثل خودت زبون درازه ازش معلومه
ا/ت: بریم خونه ؟
تهیونگ: تو حاضر شو من برم کار های ترخیص تو انجام بدم
ا/ت: باشه
......پرش به خونه.......
مکالمه بین تهیونگ و مادرش :
تهیونگ: سلام مامان چطوری؟
م تهیونگ: سلام پسرم خوبی ؟ ا/ت خوبه ؟
تهیونگ: اره ما خوبیم . مامان با لونا بیاین اینجا دخترم به دنبال اومد ( ذوق)
م تهیونگ : به به نوه قشنگم اومده ... باشه حتما میایم
تهیونگ: فعلا
م تهیونگ: فعلا
ا/ت: تهیونگ بیا
تهیونگ: جان؟
ا/ت: بیا لایلا رو بگیر برم حموم ( اسم دختره لایلا هست . اسم دیگه یی نداشتم بزارم😂)
تهیونگ: چشم حتمااا
.....۵ سال بعد ......
لایلا: مامان ......مامانی
ا/ت: جانم ؟
لایلا: جیش دالم(بچگونه)
ا/ت: بیا بریم ببینم
لایلا: مامان
ا/ت: جان؟
لایلا: تو و بابا چرا پیش هم میخوابین؟
تهیونگ: چقدر سوال میپرسی تو (خنده)
لایلا : سلام بابایی خسته نباشی (بچگونه)
تهیونگ: بیا اینجا ببینم
لایلا: جیش دارم
ا/ت: دستو بده من بیا بریم
لایلا: نه اینجا جیش میکنم (بچگونه)
ا/ت: تو حموم نمیشه
لایلا: بابا یه چیزی به مامان بگو (بچگونه)
تهیونگ: ولش کن بزار دستشویی کنه
ا/ت: بیا برو کارت تموم شد بگو
لایلا: باش
لایلا: بابا من پیش تو میخوابم
تهیونگ: باشه ، نمیای بغل بابا دلم دلم تنگ شده ها
لایلا: اومدم .......
۱۹.۲k
۲۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.