پارت ۸
حیف حیف.. میخواستم باهات راه بیام به کجا رسیده که تا من از بیرون میرم پشتم غیبت میکنییییی هاا(داد) بع چه حقی خدمتکار هامو میزنی بهم بگو تو کی(داد و عصبیانی)
(ا/ت ویو):
تاره قضیه رو فهمیده بودم پس منظورش از اینکه اتفاق دیروز دوباره اتفاق میوفته همین بود نه بدنم به شدت درد میکرد ولی اون هنوز حرصش خالی نشده بود و کتکم میزد یعنی انقدر بدبختم که حتی اینجا هم کسی رو ندارم تا منو پشتش بکشه و ازم دفاع کنه؟(بغض) اروم گفتم لطفا بسته(گریه و اروم)
_هه ببخشید هرزه کوچولو ولی حرص من هن ز خالی نشده(نیشخند)
بغلت کرد و گذاشتت روی تختش اومد روی پاهات و قصد باز کردنه پیراهنت داشت
_میدونی این بدنت خیلی پرستیدنیه خیلی وقته چشممو گرفته نظرت چیه الان افتتاحش کنیم؟
+نه نه نه لطفا(گریه شدید) قول میدم هرکاری که بخواین رو انجام میدم ولی تروخدا ولم کنیم آقا.قاا
_نه نه هیچی جای یه س.کس رو با این بدن پر نمیکنه حالا هم اگه میخوای دهنت رو نبندم حرف نزن و قشنگ برا ارباب ناله کن
..... (بقیه اش یا ذهنه کثیفتون🤞😇)
اسمات نمینویسم ولی اگه خیلی دوست داشته باشین مینوسم دیگه
(ا/ت ویو):
تاره قضیه رو فهمیده بودم پس منظورش از اینکه اتفاق دیروز دوباره اتفاق میوفته همین بود نه بدنم به شدت درد میکرد ولی اون هنوز حرصش خالی نشده بود و کتکم میزد یعنی انقدر بدبختم که حتی اینجا هم کسی رو ندارم تا منو پشتش بکشه و ازم دفاع کنه؟(بغض) اروم گفتم لطفا بسته(گریه و اروم)
_هه ببخشید هرزه کوچولو ولی حرص من هن ز خالی نشده(نیشخند)
بغلت کرد و گذاشتت روی تختش اومد روی پاهات و قصد باز کردنه پیراهنت داشت
_میدونی این بدنت خیلی پرستیدنیه خیلی وقته چشممو گرفته نظرت چیه الان افتتاحش کنیم؟
+نه نه نه لطفا(گریه شدید) قول میدم هرکاری که بخواین رو انجام میدم ولی تروخدا ولم کنیم آقا.قاا
_نه نه هیچی جای یه س.کس رو با این بدن پر نمیکنه حالا هم اگه میخوای دهنت رو نبندم حرف نزن و قشنگ برا ارباب ناله کن
..... (بقیه اش یا ذهنه کثیفتون🤞😇)
اسمات نمینویسم ولی اگه خیلی دوست داشته باشین مینوسم دیگه
۱۳.۶k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.