پارت ۱۶ دیدار ناگهانی
دیدار ناگهانی
پارت:۱۶
ته ویو:
نمیدونم چرا جدیدا رو هیچی تمرکز ندارم همش دارم به ا.ت فکر میکنم هی نکنه عاشقش شده باشم نه بابا امکان نداره چه فکر احمقانه ای ولی وایسا ببینم چرا فکرش از سرم بیرون نمیره عرررررررررر دیشب خیلی خوشگل شده بودددد ودف من چمهههه چرا هی دارم بهش فکر میکنمممم😐 چون دیدم اینطوری نمیشه و بخاطر کار امروزم داشتم دیوونه میشدم پس برا درمان دردم به دکتر کوک مراجعه کردم و بهش زنگ زدم(دوزتان این حرفارو وقتی که ا.ت رو رسوند خونه به خودش میزد و از وقتی که ا.ت رو رسوند خونه تصمیمش این بود که بره پیش کوک)
بوق
بوق
بوق
/بله
_الو کوک خونه ای؟
/آره چطور
_دارم میام خونت باهات کار دارم
/اوکی بیا
(پرش زمانی به وقتی که تهیونگ رسید خونه کوک)
_خب ببین کوک راستش ا.تو میشناسی دیگه؟
/همون زن داداش؟
_باز شرو کردییییی من تورو میکشمتتتت(یکی با بالشت زد تو صورتش)
/آخ باشه باشه آروم وحشی
_خب حالا هرچی آره اون
/چی شده
_جدیدا هی به فکرشم اینکه چیکار داره میکنه چیزیش نشده ناراحت نیست و... کلا فکرم درگیرشه
/تبریک عرض میکنم جناب کیم عاشق شده اید
_ن.نه بابا همچین چیزی شدنی نیست
/ولی شده
_ولی آخه...
/ولی نداره دیگه عاشق شدی
_نشدم
/شدی
_میگم نشدم
/میگم شدی
_نشدم
/شدی
_نشدم
/شدی
/راحت باش دیگه خودمونیم
_اخه عاشقش نیستم
/هستی
_نیستم
/میگم هستی
_میگم نیستم
/هستی
_نیستم
/هستی
_عهههه اصلا هرچی خب الان به نظرت چیکار کنم
/برو خیلی شیک و رمانتیک بهش اعتراف کن
_چطور آخه... به نظرت چطوره برم ببوسمش؟
/داداش اون مال مرحله آخره چق تو ساده ای آخه باید خیلی جذاب دلشو ببری و بهش تو یه مکان رمانتیک اعتراف کنی
_یادم بده نمیدونم باید چطور این کارو کنم
/هعییی خداااااااااا موندم دخترا چرا روت کراشن در حالی که تو بلد نیستی کارای جنتلمنانه کنی(با خنده)
_هییی میزنمتاااا(با خنده)
از زبان راوی:
کوک تهیونگ رو راهنمایی کرد و پس از کلی تمرین تهیونگ اومد خونه که دید ا.ت داشت با خانوادش تصویری(همون به زبان شما ویدیو کال:/) حرف میزد
ا.ت ویو:
داشتم با مامان بابام تصویری حرف میزدم که دیدم تهیونگ اومد (علامت مامان ا.ت× علامت بابای ا.ت÷)
_سلام ا.ت
+سلام چه زود اومدی
÷دخترم ایشون کین
×اووو نکنه دوماد آیندمونن
÷×چق جذاب و خوشتیپه
_اوه سلام خاله..سلام عمو(تعظیم کرد به نشونه احترام) نه اشتباه برداشت نکنین همچین چیزی نیس
×÷😕
_خب من برم دیگه شما هم به صحبتاتون برسید خدافظ
+×÷خدافظ
شرط: هفت لایک
پارت:۱۶
ته ویو:
نمیدونم چرا جدیدا رو هیچی تمرکز ندارم همش دارم به ا.ت فکر میکنم هی نکنه عاشقش شده باشم نه بابا امکان نداره چه فکر احمقانه ای ولی وایسا ببینم چرا فکرش از سرم بیرون نمیره عرررررررررر دیشب خیلی خوشگل شده بودددد ودف من چمهههه چرا هی دارم بهش فکر میکنمممم😐 چون دیدم اینطوری نمیشه و بخاطر کار امروزم داشتم دیوونه میشدم پس برا درمان دردم به دکتر کوک مراجعه کردم و بهش زنگ زدم(دوزتان این حرفارو وقتی که ا.ت رو رسوند خونه به خودش میزد و از وقتی که ا.ت رو رسوند خونه تصمیمش این بود که بره پیش کوک)
بوق
بوق
بوق
/بله
_الو کوک خونه ای؟
/آره چطور
_دارم میام خونت باهات کار دارم
/اوکی بیا
(پرش زمانی به وقتی که تهیونگ رسید خونه کوک)
_خب ببین کوک راستش ا.تو میشناسی دیگه؟
/همون زن داداش؟
_باز شرو کردییییی من تورو میکشمتتتت(یکی با بالشت زد تو صورتش)
/آخ باشه باشه آروم وحشی
_خب حالا هرچی آره اون
/چی شده
_جدیدا هی به فکرشم اینکه چیکار داره میکنه چیزیش نشده ناراحت نیست و... کلا فکرم درگیرشه
/تبریک عرض میکنم جناب کیم عاشق شده اید
_ن.نه بابا همچین چیزی شدنی نیست
/ولی شده
_ولی آخه...
/ولی نداره دیگه عاشق شدی
_نشدم
/شدی
_میگم نشدم
/میگم شدی
_نشدم
/شدی
_نشدم
/شدی
/راحت باش دیگه خودمونیم
_اخه عاشقش نیستم
/هستی
_نیستم
/میگم هستی
_میگم نیستم
/هستی
_نیستم
/هستی
_عهههه اصلا هرچی خب الان به نظرت چیکار کنم
/برو خیلی شیک و رمانتیک بهش اعتراف کن
_چطور آخه... به نظرت چطوره برم ببوسمش؟
/داداش اون مال مرحله آخره چق تو ساده ای آخه باید خیلی جذاب دلشو ببری و بهش تو یه مکان رمانتیک اعتراف کنی
_یادم بده نمیدونم باید چطور این کارو کنم
/هعییی خداااااااااا موندم دخترا چرا روت کراشن در حالی که تو بلد نیستی کارای جنتلمنانه کنی(با خنده)
_هییی میزنمتاااا(با خنده)
از زبان راوی:
کوک تهیونگ رو راهنمایی کرد و پس از کلی تمرین تهیونگ اومد خونه که دید ا.ت داشت با خانوادش تصویری(همون به زبان شما ویدیو کال:/) حرف میزد
ا.ت ویو:
داشتم با مامان بابام تصویری حرف میزدم که دیدم تهیونگ اومد (علامت مامان ا.ت× علامت بابای ا.ت÷)
_سلام ا.ت
+سلام چه زود اومدی
÷دخترم ایشون کین
×اووو نکنه دوماد آیندمونن
÷×چق جذاب و خوشتیپه
_اوه سلام خاله..سلام عمو(تعظیم کرد به نشونه احترام) نه اشتباه برداشت نکنین همچین چیزی نیس
×÷😕
_خب من برم دیگه شما هم به صحبتاتون برسید خدافظ
+×÷خدافظ
شرط: هفت لایک
۵.۱k
۲۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.