بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت دوم :
سختی مرگ یا جان کَندن، همان سختی بریدن و جدا شدن از تعلقات و محبوب ها میباشد، نه یک سختی جسمی و مادی. آیا کسی که در یک آن سکته کرده و مُرده -یا در حال خواب عمرش به پایان رسیده - یا مدتی در کُما بوده و مُرده، آرام و بیدرد مُرده است، اما کسی که در راه خدا به میدان رفته، روی مین رفته، یا با شلیک موشکها و بمبها، تکه تکه شده است، خیلی درد کشیده است؟! خیر! بلکه بندۀ هوای نفس، دوستدار دنیا، کسی که به زندگی و نعمات مادی دلخوش کرده و به محبوس بودن در زندان تَن خو کرده است، هنگام جدایی ازمحبوبها و تعلقاتش، رنج و عذابی سخت میکشد، و آن که محبوبش الله جلّ جلاله بوده و در سفر زندگی در دنیا نیز مقصدش معاد و قرب الی الله بوده، به آرامی وبا خوشحالی از این دنیای فانی میرود. به قول حافظ رحمة الله علیه:
بیا که قصرِ اَمَل (آرزو) سخت سست بنیادست
بیار باده که بنیادِ عمر بر بادست
غلامِ همتِ آنم که زیرِ چرخِ کبود
ز هر چه رنگِ تعلق پذیرد آزادست.
ترس از مرگ : مرگ، عظیمترین حادثهای است که برای یک انسان زنده رخ می دهد؛ اما مواجه با این حادثۀ عظیم، به خودی خود ترس ندارد؛بلکه آدمی از کَنده شدن از تعلقاتش و دوری از محبوب هایش می ترسد که شدیدترین این تعلقات و محبّت ها، به بدن خودش می باشد که ابزار حیات او در دنیاست؛ و البته از آن چه برای خودش برای پس از مرگ تصور میکند و انتظارش را دارد نیز بیشتر می ترسد.
یهودیان، همیشه انحصار طلب بودند! مدعی شدند که خدا فقط ما را دوست دارد و فقط ما خدا را دوست داریم؛ خدا هم فرمود: اگر گمان میکنید که چنین است، از خدا طلب مرگ کنید و البته هرگز چنین آرزویی نمیکنید، چرا که خود میدانید چه کردید : قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ - بگو ای يهوديان! اگر گمان میكنيد كه شما دوستان خدا غير از مردم هستيد، آرزوی مرگ كنيد اگر راست میگوئيد! تا به لقای محبوبتان برسيد.(6)
وَلَا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ - ولی آنها هرگز تمنای مرگ نمیكنند به خاطر اعمالی كه از پيش فرستادهاند، و خداوند ظالمان را بخوبی میشناسد.(7)(سوره جمعه آیه 6 و7)(ادامه دارد...)
پاسخ قسمت دوم :
سختی مرگ یا جان کَندن، همان سختی بریدن و جدا شدن از تعلقات و محبوب ها میباشد، نه یک سختی جسمی و مادی. آیا کسی که در یک آن سکته کرده و مُرده -یا در حال خواب عمرش به پایان رسیده - یا مدتی در کُما بوده و مُرده، آرام و بیدرد مُرده است، اما کسی که در راه خدا به میدان رفته، روی مین رفته، یا با شلیک موشکها و بمبها، تکه تکه شده است، خیلی درد کشیده است؟! خیر! بلکه بندۀ هوای نفس، دوستدار دنیا، کسی که به زندگی و نعمات مادی دلخوش کرده و به محبوس بودن در زندان تَن خو کرده است، هنگام جدایی ازمحبوبها و تعلقاتش، رنج و عذابی سخت میکشد، و آن که محبوبش الله جلّ جلاله بوده و در سفر زندگی در دنیا نیز مقصدش معاد و قرب الی الله بوده، به آرامی وبا خوشحالی از این دنیای فانی میرود. به قول حافظ رحمة الله علیه:
بیا که قصرِ اَمَل (آرزو) سخت سست بنیادست
بیار باده که بنیادِ عمر بر بادست
غلامِ همتِ آنم که زیرِ چرخِ کبود
ز هر چه رنگِ تعلق پذیرد آزادست.
ترس از مرگ : مرگ، عظیمترین حادثهای است که برای یک انسان زنده رخ می دهد؛ اما مواجه با این حادثۀ عظیم، به خودی خود ترس ندارد؛بلکه آدمی از کَنده شدن از تعلقاتش و دوری از محبوب هایش می ترسد که شدیدترین این تعلقات و محبّت ها، به بدن خودش می باشد که ابزار حیات او در دنیاست؛ و البته از آن چه برای خودش برای پس از مرگ تصور میکند و انتظارش را دارد نیز بیشتر می ترسد.
یهودیان، همیشه انحصار طلب بودند! مدعی شدند که خدا فقط ما را دوست دارد و فقط ما خدا را دوست داریم؛ خدا هم فرمود: اگر گمان میکنید که چنین است، از خدا طلب مرگ کنید و البته هرگز چنین آرزویی نمیکنید، چرا که خود میدانید چه کردید : قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ - بگو ای يهوديان! اگر گمان میكنيد كه شما دوستان خدا غير از مردم هستيد، آرزوی مرگ كنيد اگر راست میگوئيد! تا به لقای محبوبتان برسيد.(6)
وَلَا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ - ولی آنها هرگز تمنای مرگ نمیكنند به خاطر اعمالی كه از پيش فرستادهاند، و خداوند ظالمان را بخوبی میشناسد.(7)(سوره جمعه آیه 6 و7)(ادامه دارد...)
۵۵۳
۲۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.