مافیای سرد
پارت ۱
ات ویو
با آلارم گوشیم بیدار شدم باز یه روز خسته کننده دیگه ... اوه یادم رفت خودم رو معرفی کنم من ات هستم و تو یه خانواده فقیر زندگی میکنم پدرم همیشه قمار میکنه و همیشه کتکم میزنه مامانم برعکس بابامه من و مامانم کار میکنیم که بدهی بابام رو بدیم ... امروز هم مثل همیشه باید برم کافه درسته من تو کافه کار میکنم امروز هم مثل روز های قبل بعد مدرسه رفتم کافه و بعد ۵ ساعت کار خسته و کوفته رفتم خونه وقتی رفتم خونه دیدم یه پسر جذاب رو کاناپه نشسته .... آه حتماً اومده که با بابا قمار کنه😑😑 ....
میدونم خیلی کم نوشتم دفعه بعد جبران میکنم 😅😅
ات ویو
با آلارم گوشیم بیدار شدم باز یه روز خسته کننده دیگه ... اوه یادم رفت خودم رو معرفی کنم من ات هستم و تو یه خانواده فقیر زندگی میکنم پدرم همیشه قمار میکنه و همیشه کتکم میزنه مامانم برعکس بابامه من و مامانم کار میکنیم که بدهی بابام رو بدیم ... امروز هم مثل همیشه باید برم کافه درسته من تو کافه کار میکنم امروز هم مثل روز های قبل بعد مدرسه رفتم کافه و بعد ۵ ساعت کار خسته و کوفته رفتم خونه وقتی رفتم خونه دیدم یه پسر جذاب رو کاناپه نشسته .... آه حتماً اومده که با بابا قمار کنه😑😑 ....
میدونم خیلی کم نوشتم دفعه بعد جبران میکنم 😅😅
۶.۱k
۰۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.