انگیزشی
#انگیزشی
آنقدر قوی باشید که هیچ چیز ذهنتان را به هم نریزد.
در هر گفتگویی کلامی از سلامتی،
شادی و ثروت بر زبان بیاورید.
توانایی دوستان را به آنها یادآوری شوید.
نیمه روشن هر چیز را بنگرید.
به بهترین، فکر؛
برای بهترین، کار؛
و بهترین را بخواهید.
مشتاق موفقیت دیگران باشید.
اشتباهات گذشته را فراموش کنید.
به تمام موجودات زنده با لبخند نگاه کنید.
برای ناراحتی، صبور؛
برای ترس، قوی؛
و در برابر خشم متین، باشید.
بهترین باشید و به دنیا بگویید که بهترین هستید...
اول هفته خوبی داشته باشید...
❤❤❤
داستان کوتاه
یک جوان ازعالمی پرسید:
من جوان هستم ونمی توانم نگاه خودراازنامحرم منع کنم...
چاره ام چیست؟
عالم نیزکوزه ای پرازشیربه اودادوبه اوتوصیه کردکه کوزه راسالم به جایی ببرد وهیچ چیز ازکوزه بیرون نریزدوازشخصی درخواست کرداوراهمراهی کندواگرشیرراریخت؛ جلوی همه مردم اوراکتک بزند!
جوان کوزه راسالم به مقصدرساندوچیزی بیرون نریخت...
عالم ازاوپرسید: چنددخترسرراه خود دیدی؟؟
جوان جواب داد: هیچ! فقط به فکرآن بودم که شیررانریزم که مباداجلوی مردم کتک بخورم وخاروخفیف بشوم...
عالم گفت این حکایت مومنی است که همیشه خداراناظر
برکارهایش می بیند...
واز روز قیامت وحساب وکتابش که مبادا درنظرمردم خار وخفیف شود بیم دارد
آیاانسان نمی داندکه خدا او را
می بیند!! سوره علق(آیه ۱۴)
@beynollharameyn313
آنقدر قوی باشید که هیچ چیز ذهنتان را به هم نریزد.
در هر گفتگویی کلامی از سلامتی،
شادی و ثروت بر زبان بیاورید.
توانایی دوستان را به آنها یادآوری شوید.
نیمه روشن هر چیز را بنگرید.
به بهترین، فکر؛
برای بهترین، کار؛
و بهترین را بخواهید.
مشتاق موفقیت دیگران باشید.
اشتباهات گذشته را فراموش کنید.
به تمام موجودات زنده با لبخند نگاه کنید.
برای ناراحتی، صبور؛
برای ترس، قوی؛
و در برابر خشم متین، باشید.
بهترین باشید و به دنیا بگویید که بهترین هستید...
اول هفته خوبی داشته باشید...
❤❤❤
داستان کوتاه
یک جوان ازعالمی پرسید:
من جوان هستم ونمی توانم نگاه خودراازنامحرم منع کنم...
چاره ام چیست؟
عالم نیزکوزه ای پرازشیربه اودادوبه اوتوصیه کردکه کوزه راسالم به جایی ببرد وهیچ چیز ازکوزه بیرون نریزدوازشخصی درخواست کرداوراهمراهی کندواگرشیرراریخت؛ جلوی همه مردم اوراکتک بزند!
جوان کوزه راسالم به مقصدرساندوچیزی بیرون نریخت...
عالم ازاوپرسید: چنددخترسرراه خود دیدی؟؟
جوان جواب داد: هیچ! فقط به فکرآن بودم که شیررانریزم که مباداجلوی مردم کتک بخورم وخاروخفیف بشوم...
عالم گفت این حکایت مومنی است که همیشه خداراناظر
برکارهایش می بیند...
واز روز قیامت وحساب وکتابش که مبادا درنظرمردم خار وخفیف شود بیم دارد
آیاانسان نمی داندکه خدا او را
می بیند!! سوره علق(آیه ۱۴)
@beynollharameyn313
۱.۳k
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.