تک پارتی جونگ کوک پارت (اخر)
کوک: زود برو لباستو بپوش بریم بیمارستان
ا/ت: مشکلی نیست که لختمو دیدی
کوک: نه چرا اشکال داشته باشه
ا/ت: عه باشه
رسیدن بیمارستان
دکتر: ایشون بخاطر اینک تایم پریودشون داره نزدیک میشه دل دردش طبیعیه
کوک: باشه ممنون ازتون
ا/ت: مشکلم چی بود
کوک: گفتن بخاطر اینکه تایم پریودت داره نزدیک میشه دل دردت طبیعیه
ا/ت: (خجالتی شدن)
(تو ماشین)
کوک: تو که خجالت نکشیدی که دکتر اینو گفت
ا/ت: عه چیزه نه
کوک: بیب بالاخره زوجیم از هیچی نمیزارم خجالت بکشی.... بیا بغلم
درحال بغل کردم
رسیدیم خونه
دیدیم مهمون داریم
ا/ت: تو اینارو دعوت کردی
کوک: اره واسه سوپرایز
ا/ت: پس باشه میرم لباس بپوشم
کوک: بزار منم بیام شاید کمک خواستی
ا/ت: باشه
جهت اطلاعات مهمون مادر کوک مادر ا/ت
خواهر کوک که جنیه
جنی از لایه در داشت مارو نگاه میکرد که کوک داشت زیپ لباسمو درست میکرد
کوک هم میخواست بوسم کنه جنی درو باز کرد چیکار میکنید شیطونا
منو کوک گفتیم هیچی
جنی: من حواسم بهتون هستا
رفتیم پایین یکم حرف بزنیم
جنی: دیگ کم کم ماعم بریم زوجمون تنها بمونن
منو کوک دیگ رفتیم لباس خواب بپوشیم
رفتیم رو تخت که بخوابیم دیدم کوک بغلم کرده درو گوشم زمزمه کرد که همینطوری بمون
ا/ت: باشه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا/ت: مشکلی نیست که لختمو دیدی
کوک: نه چرا اشکال داشته باشه
ا/ت: عه باشه
رسیدن بیمارستان
دکتر: ایشون بخاطر اینک تایم پریودشون داره نزدیک میشه دل دردش طبیعیه
کوک: باشه ممنون ازتون
ا/ت: مشکلم چی بود
کوک: گفتن بخاطر اینکه تایم پریودت داره نزدیک میشه دل دردت طبیعیه
ا/ت: (خجالتی شدن)
(تو ماشین)
کوک: تو که خجالت نکشیدی که دکتر اینو گفت
ا/ت: عه چیزه نه
کوک: بیب بالاخره زوجیم از هیچی نمیزارم خجالت بکشی.... بیا بغلم
درحال بغل کردم
رسیدیم خونه
دیدیم مهمون داریم
ا/ت: تو اینارو دعوت کردی
کوک: اره واسه سوپرایز
ا/ت: پس باشه میرم لباس بپوشم
کوک: بزار منم بیام شاید کمک خواستی
ا/ت: باشه
جهت اطلاعات مهمون مادر کوک مادر ا/ت
خواهر کوک که جنیه
جنی از لایه در داشت مارو نگاه میکرد که کوک داشت زیپ لباسمو درست میکرد
کوک هم میخواست بوسم کنه جنی درو باز کرد چیکار میکنید شیطونا
منو کوک گفتیم هیچی
جنی: من حواسم بهتون هستا
رفتیم پایین یکم حرف بزنیم
جنی: دیگ کم کم ماعم بریم زوجمون تنها بمونن
منو کوک دیگ رفتیم لباس خواب بپوشیم
رفتیم رو تخت که بخوابیم دیدم کوک بغلم کرده درو گوشم زمزمه کرد که همینطوری بمون
ا/ت: باشه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۲۴.۰k
۲۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.