فریدون مشیری
فریدون_مشیری
حریق خزان بود
من از جنگل شعلهها میگذشتم
همه هستیام جنگلی شعلهور بود!
که توفان بیرحم اندوه،
به هر سو که میخواست،
میتاخت، میکوفت، میزد،
به تاراج میبرد....!
حریق خزان بود
من از جنگل شعلهها میگذشتم
همه هستیام جنگلی شعلهور بود!
که توفان بیرحم اندوه،
به هر سو که میخواست،
میتاخت، میکوفت، میزد،
به تاراج میبرد....!
۴۷۹
۲۷ مهر ۱۴۰۱