فیک کوک ( پشیمونم) ادامه پارت ۲۱
از زبان ا/ت
در حال لبخند زدن به گل بودم که صدایی از پشتم شنیدم که گفت : این گل تقدیم به زیباترین بانوی جهان
برگشتم پشتم وقتی دیدمش خندیدم و گفتم : تهیونگ خوش اومدی
بغلش کردم و ازش جدا شدم و گفتم : پس اینو تو گذاشتی گفت : آره خوشت اومد
گفتم : البته خیلی قشنگه سلیقَت خوبه ها
گفت : آره تقریباً ولی به سلیقه جونگ کوک نمیرسه
با شنیدن اسمش لبخندم محو شد
گفت : شنیدم تو بیمارستان بودی چیکارت کرده بود ؟
گفتم : چیزی نبود... همینطوری حالم بده شد
در حال لبخند زدن به گل بودم که صدایی از پشتم شنیدم که گفت : این گل تقدیم به زیباترین بانوی جهان
برگشتم پشتم وقتی دیدمش خندیدم و گفتم : تهیونگ خوش اومدی
بغلش کردم و ازش جدا شدم و گفتم : پس اینو تو گذاشتی گفت : آره خوشت اومد
گفتم : البته خیلی قشنگه سلیقَت خوبه ها
گفت : آره تقریباً ولی به سلیقه جونگ کوک نمیرسه
با شنیدن اسمش لبخندم محو شد
گفت : شنیدم تو بیمارستان بودی چیکارت کرده بود ؟
گفتم : چیزی نبود... همینطوری حالم بده شد
۸۶.۷k
۱۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.