چند پارتی کوک
پارت آخر
* صبح*
ا/ت: کوکککک آرینا دردش خیلی شدیده و تب کرده!
کوک: چییی؟ ( دیدم آرینا به سختی نفس میکشه و عرق کرده و به خودش میپیچه و گریه میکنه)برآید بغلش کردم و با لباساش گذاشتمش تو وان حموم و آب سرد رو باز کردم*
آرینا: آآآآآآآییییییییییی سردههههههه ( جیغ و گریه)
کوک: عزیزم باید دمای بدنت بیاد پایین!
ا/ت: بیا اینم حوله و لباسات*
کوک: اومدم از حموم بیرون تا راحتر لباس بپوشه*.. میرم لباس بپوشم و برم تو ماشین تو موهای آرینا رو خشک کن تا بریم بیمارستان
ا/ت: حله*
****
کوک: به آرینا یه سرم زدن و براش قرص نوشتن و الانم منتظریم تا سرمش تموم بشه*
ا/ت: خوبی فدات شم؟
آرینا: آره..فقط میخوام بریم..دستم درد میکنه
کوک: اگه تحمل کنی تا شب میبرمت شهر بازی
آرینا: واقعا؟
کوک: آره
آرینا: باشه :)
کوک: پیشونیش و بوسیدم*
و پایان
* صبح*
ا/ت: کوکککک آرینا دردش خیلی شدیده و تب کرده!
کوک: چییی؟ ( دیدم آرینا به سختی نفس میکشه و عرق کرده و به خودش میپیچه و گریه میکنه)برآید بغلش کردم و با لباساش گذاشتمش تو وان حموم و آب سرد رو باز کردم*
آرینا: آآآآآآآییییییییییی سردههههههه ( جیغ و گریه)
کوک: عزیزم باید دمای بدنت بیاد پایین!
ا/ت: بیا اینم حوله و لباسات*
کوک: اومدم از حموم بیرون تا راحتر لباس بپوشه*.. میرم لباس بپوشم و برم تو ماشین تو موهای آرینا رو خشک کن تا بریم بیمارستان
ا/ت: حله*
****
کوک: به آرینا یه سرم زدن و براش قرص نوشتن و الانم منتظریم تا سرمش تموم بشه*
ا/ت: خوبی فدات شم؟
آرینا: آره..فقط میخوام بریم..دستم درد میکنه
کوک: اگه تحمل کنی تا شب میبرمت شهر بازی
آرینا: واقعا؟
کوک: آره
آرینا: باشه :)
کوک: پیشونیش و بوسیدم*
و پایان
۲۱.۹k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.