꧁꧂♕پارت یک♕꧁꧂
پارت اول 🥀
نویسنده=@lis.kok
#رزی
رزی:لیسا بیا دیگه
لیسا =اومدم دیگه اینقدر قر نزن
رزی: خب بریم
لیسا: بریم
سورای ماشینم شدم امروز میخاستم همراه لیسا بریم خرید برای لوازم ارایشی
رزی: لیسا اون مغازه خوب نیست
لیسا: اره خوبه بزن کنار
رزی: اوکی
زدم کنار خواستم درو باز کنم چند تا مرد ریختن رو سرمون و از ماشین بیرونمون کشیدن و دستمالی گزاشتن روی دهن لیسا و لیسا رو بیهوش کردن دستمال روی دهن من هم گزاشتن اما نفس نکشیدم و بعد از چند دقیقه چشمام تار شد تنها چیزی که میدیم یک مرد بود یا لباس های مشکی
#نیم ساعت بعد
از خواب پریدم دیدم داخل یک زیر زمین بودم لیسا هم بیهوش بود رفتم طرفش و تکونش دادم
لیسا: چخبره اینجا کجاست
رزی: بیهوشمون کردن
رفتم طرف در و داد زدم و کمک خواستم که یکی درو باز کرد
رزی: شما کی هستین چیکارمون دارین
.....: خودت میفهمی
و بعدی طرفم اومد ____________
نویسنده=@lis.kok
#رزی
رزی:لیسا بیا دیگه
لیسا =اومدم دیگه اینقدر قر نزن
رزی: خب بریم
لیسا: بریم
سورای ماشینم شدم امروز میخاستم همراه لیسا بریم خرید برای لوازم ارایشی
رزی: لیسا اون مغازه خوب نیست
لیسا: اره خوبه بزن کنار
رزی: اوکی
زدم کنار خواستم درو باز کنم چند تا مرد ریختن رو سرمون و از ماشین بیرونمون کشیدن و دستمالی گزاشتن روی دهن لیسا و لیسا رو بیهوش کردن دستمال روی دهن من هم گزاشتن اما نفس نکشیدم و بعد از چند دقیقه چشمام تار شد تنها چیزی که میدیم یک مرد بود یا لباس های مشکی
#نیم ساعت بعد
از خواب پریدم دیدم داخل یک زیر زمین بودم لیسا هم بیهوش بود رفتم طرفش و تکونش دادم
لیسا: چخبره اینجا کجاست
رزی: بیهوشمون کردن
رفتم طرف در و داد زدم و کمک خواستم که یکی درو باز کرد
رزی: شما کی هستین چیکارمون دارین
.....: خودت میفهمی
و بعدی طرفم اومد ____________
۱۰.۲k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.