*مهمون ناخوانده و خوانده که میرسید گلی خانم چست و چابک می
*مهمون ناخوانده و خوانده که میرسید گلی خانم چست و چابک میشد، چادر نخی طرح ترمه اصفهانش رو سرش میکرد
پا تند میکرد از مهمونخونه به آشپزخونه، ظرف میوه بهشتیش رو پر از میوه میکرد و تا وقتی چای توی قوری گلسرخیش دم بکشه میومد کنار مهمونش میشست و نفسی تازه میکرد و شروع میکرد به تعارف:
خوش اومدین
منور کردین
قربون قدمتون...
داشتم به آقا بزرگ میگفتم ای کاش یکی درِ این خونه رو بزنه بیاد تو، دلمون باز بشه
تو رو خدا تعارف نکنید
بعد تند تند با دستهای خودش میوه پوست میکند و میزاشت تو پیشدستی های گل سرخی...
یادش بخیر 🌹*
پا تند میکرد از مهمونخونه به آشپزخونه، ظرف میوه بهشتیش رو پر از میوه میکرد و تا وقتی چای توی قوری گلسرخیش دم بکشه میومد کنار مهمونش میشست و نفسی تازه میکرد و شروع میکرد به تعارف:
خوش اومدین
منور کردین
قربون قدمتون...
داشتم به آقا بزرگ میگفتم ای کاش یکی درِ این خونه رو بزنه بیاد تو، دلمون باز بشه
تو رو خدا تعارف نکنید
بعد تند تند با دستهای خودش میوه پوست میکند و میزاشت تو پیشدستی های گل سرخی...
یادش بخیر 🌹*
۱.۴k
۰۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.