عشق یا قتل ادامه پارت ۶
پ ۶ ق ۵: /فلش بک / ۸ سال پیش
( تهیونگ )
+ پدر .... داریم کجا میریم؟
- خونه ی آقای مین
+ چرا؟
- یع چند تا مسئله هست که باید حل بشه
+ من چرا باید بیام؟
- چون باید با این چیزا راه بیوفتی بعد من تو رئیس هستی
+ بله چشم
سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم
وقتی رسیدیم پیاده شدیم
- فقط دو نفر بیاد بقیه بمونین تهیونگ تو هم بیا
+ چشم
دنبال پدر راه افتادم و رفتیم صدای چند تا دختر میومد نگاه کردم داشتن تمرین تیر اندازی میکردن یکیشون چقدر خوشگل بود چه خنده های قشنگی داشت
- تهیونگ ..... تهیونگ هواست کجاست؟سریع صورتمو طرف بابام کردم
+ چی ؟ .......ببخشید هواسم نبود
- بیا دیگه
+ اومدم
رفتیم داخل خونه چند نفر داخل بودن و با پدرم دست دادن
- پسرم هستن تهیونگ
دست دادم
- ایشون آقای مین هستن
+ خوشبختم
آقای مین : همچینین
- خوب تا وقت هست بریم سر اصل مطلب
آقای مین : بله
- خوب.......
پ ۶ ق ۶ : داشتن حرف میزدن و منم یه گوشه ایستاده بودم از پنجره بیرون و نگاه کردم تا دوباره اون دختره رو ببینم نبود
پوفی با صدای کم سر دادم نگاه کردم اونا هواسشون نبود و خیلی آروم و بی سر و صدا رفتم بیرون تو حیاط با چشمام دنبال دختره گشتم که یکی پشتم قایم شد
دختره : تکون نخور
+ چرا؟
دختره : ک جینهو منو نبینه عادی رفتار کن
جینهو : ا/ت کجایی؟ حسابتو میرسم ا/تتتت
+ اووو اسمت ا/ت هست؟
ا/ت : ساکت
اون دختره جینهو اومد جلوم وایستاد
جینهو : تو یکی رو ندیدی فرار کنه؟
+ نه
جینهو : مطمئن باشم؟
+ میل خودته
جینهو : باشه
رفت و اینم از پشتم اومد بیرون
ا/ت : آخیش ببخشید تو رو هم تو زحمت انداختم
+ هع تیکه هم میندازی؟
ا/ت : خو چیکار کنم؟
( انتقال پارت ۶ به ۷ ) ا/ت بیا بیرون ..... ولم کن ت اصلن کی هستی؟ ..... هر گهی میخوری تاوانشو از سر من در میاری ... هانا تو گفتی تهیونگ؟ ....... بیب من اومدم باید بریم ..... آیا شما راضی هستید تا در کناره ..... انگار سخت ترین کاری بود که به عمرم کردم
به نظرتون هانا چی تهیونگه😐✊
( تهیونگ )
+ پدر .... داریم کجا میریم؟
- خونه ی آقای مین
+ چرا؟
- یع چند تا مسئله هست که باید حل بشه
+ من چرا باید بیام؟
- چون باید با این چیزا راه بیوفتی بعد من تو رئیس هستی
+ بله چشم
سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم
وقتی رسیدیم پیاده شدیم
- فقط دو نفر بیاد بقیه بمونین تهیونگ تو هم بیا
+ چشم
دنبال پدر راه افتادم و رفتیم صدای چند تا دختر میومد نگاه کردم داشتن تمرین تیر اندازی میکردن یکیشون چقدر خوشگل بود چه خنده های قشنگی داشت
- تهیونگ ..... تهیونگ هواست کجاست؟سریع صورتمو طرف بابام کردم
+ چی ؟ .......ببخشید هواسم نبود
- بیا دیگه
+ اومدم
رفتیم داخل خونه چند نفر داخل بودن و با پدرم دست دادن
- پسرم هستن تهیونگ
دست دادم
- ایشون آقای مین هستن
+ خوشبختم
آقای مین : همچینین
- خوب تا وقت هست بریم سر اصل مطلب
آقای مین : بله
- خوب.......
پ ۶ ق ۶ : داشتن حرف میزدن و منم یه گوشه ایستاده بودم از پنجره بیرون و نگاه کردم تا دوباره اون دختره رو ببینم نبود
پوفی با صدای کم سر دادم نگاه کردم اونا هواسشون نبود و خیلی آروم و بی سر و صدا رفتم بیرون تو حیاط با چشمام دنبال دختره گشتم که یکی پشتم قایم شد
دختره : تکون نخور
+ چرا؟
دختره : ک جینهو منو نبینه عادی رفتار کن
جینهو : ا/ت کجایی؟ حسابتو میرسم ا/تتتت
+ اووو اسمت ا/ت هست؟
ا/ت : ساکت
اون دختره جینهو اومد جلوم وایستاد
جینهو : تو یکی رو ندیدی فرار کنه؟
+ نه
جینهو : مطمئن باشم؟
+ میل خودته
جینهو : باشه
رفت و اینم از پشتم اومد بیرون
ا/ت : آخیش ببخشید تو رو هم تو زحمت انداختم
+ هع تیکه هم میندازی؟
ا/ت : خو چیکار کنم؟
( انتقال پارت ۶ به ۷ ) ا/ت بیا بیرون ..... ولم کن ت اصلن کی هستی؟ ..... هر گهی میخوری تاوانشو از سر من در میاری ... هانا تو گفتی تهیونگ؟ ....... بیب من اومدم باید بریم ..... آیا شما راضی هستید تا در کناره ..... انگار سخت ترین کاری بود که به عمرم کردم
به نظرتون هانا چی تهیونگه😐✊
۵۸.۲k
۲۹ خرداد ۱۴۰۰