دختری از جنس جاسوس(پارت79)
ذهن کاترین:چی
نامه:
کاترین من خیلی دوست دارم(دروغی از دوت)و میخوام باهات دوست بشم حالا نه اینکه عاشقت باشم ولی دوس دارم باهات دوس بشم
ذهن کاترین:از من خوشش میاد ولی عاشقم نیس زنگ تفریح بهش میگم
(زنگ تفریح)
کاترین:جناب کله صورتی من با تو دوس نمیشم برامم مهم نیس ناراحت شدی یا نه من ازت متنفرم چرا باید با کله صورتی کندذهنی مث تو دوس بشم وقتی دوست خوبی مث الیزابت دارم
همون لحظه تو چشمای دوت پر از اشک شد
دوت:ولی من میخواستم باهات دوس بشم
ذهن دوت:در واقع میخوام نمراتم بالا بره تا بتونم خودمو به بابایی نشون بدم
دایانا:ای بابا باز این دختره ی احمق
دایانا سریع رفت سمت کاترین و بهش گفت…
دایانا:اهای دخترجون چندمین باره دارم بهت میگم نزدیک داداشم نشو پروی عوضی
الیزابت:باید بهش بگی خانم فرانکلین
دایانا:تو خفه کوچولو ی عوضی
ذهن جودی(جودی دختر جولیا و الکسه):ها اون دختره کیه داره نزدیک دوت میچرخه باید بهش بفهمونم دوت مال منه مال من
جودی هم رفت سمتشون و خوذش رو وارد دعوا کرد
کاترین:تو چی میگی جودی خانم
دایانا:داداش بچه ها بیاید بریم
خلاصه همه از دعوا خارج شدن
(بعد مدرسه خونه)
دینگ دینگ(صدای در)
دایانا:بابا یکی داره در میزنه
انیا:نه کسی نبود
دینگ دینگ(صدای در)
دامیان:جدی یکی پشت در هست
دوت:من در رو باز میکنم
دامیان:باشه پسرم یادت نره بپرسی کیه
دوت:کیه؟
دمتریوس:منم دمتریوس
دوت در رو باز کرد
دایانا و دوت:سلام عموووووووووو
انیا:سلام دمتریوس
دامیان:سلام داداش
دمتریوس:سلام میشه بیام تو
انیا:بیا تو
دامیان:خب بگو داداش چیشده چرا انقدر خر کیفی
دمتریوس:دارم ازدواج میکنم
دایانا و دوت:هااااااا داریم زنعمو دار میشیم(با ذوق)
دمتریوس:اره
دامیان:کی چرا اصن خبر ندادی
دمتریوس:ببخشید انقدر تو این سه سال ذوق داشتم که فراموش کردم
دامیان:سه سال؟
دمتریوس:اره چون هفته ی پیش متوجه شدیم که حامله شده گفتیم قبل زایمان عروسی بگیریم
دامیان:عالیه حالا کی هست
دمتریوس:اسمش نادیا هست
دایانا:چقدر شبیه اسم منه
دمتریوس:اره خوشگل خانم
دوت:پس من چی(قیافه مظلوم)
قیافه دوت:🥺
دمتریوس:شمام خیلی خوشگلی عزیزم
نامه:
کاترین من خیلی دوست دارم(دروغی از دوت)و میخوام باهات دوست بشم حالا نه اینکه عاشقت باشم ولی دوس دارم باهات دوس بشم
ذهن کاترین:از من خوشش میاد ولی عاشقم نیس زنگ تفریح بهش میگم
(زنگ تفریح)
کاترین:جناب کله صورتی من با تو دوس نمیشم برامم مهم نیس ناراحت شدی یا نه من ازت متنفرم چرا باید با کله صورتی کندذهنی مث تو دوس بشم وقتی دوست خوبی مث الیزابت دارم
همون لحظه تو چشمای دوت پر از اشک شد
دوت:ولی من میخواستم باهات دوس بشم
ذهن دوت:در واقع میخوام نمراتم بالا بره تا بتونم خودمو به بابایی نشون بدم
دایانا:ای بابا باز این دختره ی احمق
دایانا سریع رفت سمت کاترین و بهش گفت…
دایانا:اهای دخترجون چندمین باره دارم بهت میگم نزدیک داداشم نشو پروی عوضی
الیزابت:باید بهش بگی خانم فرانکلین
دایانا:تو خفه کوچولو ی عوضی
ذهن جودی(جودی دختر جولیا و الکسه):ها اون دختره کیه داره نزدیک دوت میچرخه باید بهش بفهمونم دوت مال منه مال من
جودی هم رفت سمتشون و خوذش رو وارد دعوا کرد
کاترین:تو چی میگی جودی خانم
دایانا:داداش بچه ها بیاید بریم
خلاصه همه از دعوا خارج شدن
(بعد مدرسه خونه)
دینگ دینگ(صدای در)
دایانا:بابا یکی داره در میزنه
انیا:نه کسی نبود
دینگ دینگ(صدای در)
دامیان:جدی یکی پشت در هست
دوت:من در رو باز میکنم
دامیان:باشه پسرم یادت نره بپرسی کیه
دوت:کیه؟
دمتریوس:منم دمتریوس
دوت در رو باز کرد
دایانا و دوت:سلام عموووووووووو
انیا:سلام دمتریوس
دامیان:سلام داداش
دمتریوس:سلام میشه بیام تو
انیا:بیا تو
دامیان:خب بگو داداش چیشده چرا انقدر خر کیفی
دمتریوس:دارم ازدواج میکنم
دایانا و دوت:هااااااا داریم زنعمو دار میشیم(با ذوق)
دمتریوس:اره
دامیان:کی چرا اصن خبر ندادی
دمتریوس:ببخشید انقدر تو این سه سال ذوق داشتم که فراموش کردم
دامیان:سه سال؟
دمتریوس:اره چون هفته ی پیش متوجه شدیم که حامله شده گفتیم قبل زایمان عروسی بگیریم
دامیان:عالیه حالا کی هست
دمتریوس:اسمش نادیا هست
دایانا:چقدر شبیه اسم منه
دمتریوس:اره خوشگل خانم
دوت:پس من چی(قیافه مظلوم)
قیافه دوت:🥺
دمتریوس:شمام خیلی خوشگلی عزیزم
۳.۷k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.