یه دیوونه دنبالم کرده!!!(𝚙𝚊𝚜𝚝 𝟾)

بعد از دیدن اون عکس ها همه چیز تموم شده بود سولی دیگه نبود، لارا ی عوضی همیشه کنارش بود و پسر چند ماهش رو بی مادر کرده بود، بعد دعوا مادر جی هوپ به خونشون اومده بود و با لارا مشغول گفتگو شده بود.
+تمومه!
+من طلاق میگیرم ازت!(بلند میشه و می‌ره سمتش)
_ب.برای چی؟
عکس هارو پرت کرد سمتش، عکس لارا بود که داشت از یه پسر لب می‌گرفت و داخل بار داشت می رقصید، یه سو*تین و یه شلوارک خیلی کوتاه تنش بود، سولی عزیزش از اینکه لخت برگرده متنفر بود، از پسرای داخل بار متنفر بود، از لاشی بودن متنفر بود.
_اینا همش فوتو شاپه من تتوم روی س*نه سمت چپمه و اون استیو نیس.
با سوتی دادن بزرگی خودش رو نابود کرد، جی هوپ از بدبختیش خنده ی کوتاه ولی دردناکی کرد و روی کاناپه فرود اومد، چشماش پر اشک شده بودن.
_منظورم ای.ن بود که....
+گمشید از خونه ی من بیرون!!!(با عربده)
_ولی پسرم..
+پیرزن لاشی همش تقصیر توعه که یه هرزه رو آوردی داخل خونم، تو تو یه عوضی هستی عوضیییییییییییییی!(عربده)
با انداختن اونا به بیرون روی کاناپه نشسته و از ته دل گریه کرد..
«پایا فلش بک»
با خوردن زنگ خونه خدمتکار درو باز کرد و خانم با زیبا و خوشگلی وارد سالن شد، جونگکوک از قبل منتظر اون مهمون ناخوانده بود و خنده ی ساده ای روی لبش بود، برگشتم سمتش و سرم رو بردم سمت گوشش:
_این زن کیه؟
+زن اصلی جی هوپ، اون لارایی که دیدی یه دختر هرزه(به آرومی داخل گوشش گفت)
با چشمای کاسه ای از سر جام بلند شدم و سمت مهمون ناخوانده رفتم، به لارا سلام نکردم چون ازش بدم میاد ولی این دختر به نظر مهربونه میاد.
_سلام!(می‌ره سمتش و دستش رو دراز می‌کنه)
عینک دودیش رو برد سمت پیشونیش و خنده ی قشنگی روی صورتش اومد:
_تو باید ا.ت باشی، آجوما بهم گفته بود(بغلش کرد)
با بغلش دلم یکم آروم شد، چند دقیقه ی پیش می خواستم گریه کنم ولی الان حالم خوب شده، اون دختر انرژی مثبتی داشت، موندم جی هوپ برای چی ولش کرده؟!..

#بی_تی_اس.
#کیپاپ.
#نامجون.
#بلکپینک.
#وی.
#جیمین.
#جونگکوک.
#جین.
#آهنگ.
#موسیقی.
#جنی.
#لیسا.
#جیسو.