رمان عاشقم باش 🙃🫀
part 73
گلاره
منم دیگه کارم تموم ضد ازونجا رفتم
یه تاکسی گرفتم برم پیشش
دیانا
رفتم خونه مامانم
مامانم:کیه؟
من:باز کن مامان منم
مامانم:درو باز کرد
من:سلام
مامان:سلام دخترم چیشده مامان این وقت شب تنها؟اینجا؟
یهو زدم زیر گریه
من:میشه بریم تو صحبت کنیم؟
مامان:بیا بریم
رفتیم تو
همچی رو برا مامانم تعریف کردم
من:مامان نمیدونم چیکار کنم
مامان:الان میدونه اینجایی؟
من:نه نمیدونه
مامان:ببین از ارسلان بعیده طوری که من میدیدمش ولی خب زندگی شماس الانم به نظر من برو بهش زنگ بزن نگرانته
من:نخیر اصلانم نگران نیس اصلا براش مهم نیس
مامان:به هر حال شوهرته...دلش شور میزنه برو بهش زنگ بزن
من:اه باشه مامان
#رمان
#عشق
#دیانا
#دیانا_رحیمی
#ارسلان
#ارسلان_کاشی
#اکیپ_سلاطین
#اکیپ_نیکا
گلاره
منم دیگه کارم تموم ضد ازونجا رفتم
یه تاکسی گرفتم برم پیشش
دیانا
رفتم خونه مامانم
مامانم:کیه؟
من:باز کن مامان منم
مامانم:درو باز کرد
من:سلام
مامان:سلام دخترم چیشده مامان این وقت شب تنها؟اینجا؟
یهو زدم زیر گریه
من:میشه بریم تو صحبت کنیم؟
مامان:بیا بریم
رفتیم تو
همچی رو برا مامانم تعریف کردم
من:مامان نمیدونم چیکار کنم
مامان:الان میدونه اینجایی؟
من:نه نمیدونه
مامان:ببین از ارسلان بعیده طوری که من میدیدمش ولی خب زندگی شماس الانم به نظر من برو بهش زنگ بزن نگرانته
من:نخیر اصلانم نگران نیس اصلا براش مهم نیس
مامان:به هر حال شوهرته...دلش شور میزنه برو بهش زنگ بزن
من:اه باشه مامان
#رمان
#عشق
#دیانا
#دیانا_رحیمی
#ارسلان
#ارسلان_کاشی
#اکیپ_سلاطین
#اکیپ_نیکا
۴۰.۲k
۰۹ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.