🩸🥀Blood roses
Part 2
جین : او ات تویی.. بیا تو
*نشست روی میزش و قهوشو خورد *
بگو ٬ ات: سرورم اجازه هست من برم برای مدتی مرخصی
جین : *قهوه پرید گلوش * اهم اهم مرخصی
ات : بله مرخصی جین : به کجا ات : برای مدتی پیش مادرم جین : برو ولی 1 هفته دیگه برگرد و امده شو بری قصر یخی ات: بله برای .. جین : همون که خودت میدونی ات : بله
جین ویو ---
بعد اون سه سال من از یک شاهزاده بی قدرت تبدیل یه پادشاه قدرت مند شدم دختران زیادی بودند که وانمود کردند اونم ولی من چهرشو یادمه فقط چشاش با برگ های طلایی پوشیده شده بود باید به زمین برگردم
__ زمین » پاریس -
1 ماه بعد . روز - لب پنت هاس روبه دریا
من توی این یکماه چیزای زیادی یاد گرفتم مثلا بعضی از کبوتر های عاشق ( انسان ها ) واسه ابراز عشق اهنگ میخونن
ات : واقعا میخونن جین: او اته برگشتی خیلی خوشحالم خوب چی شد؟ ات : اونجا نبود میگم بهتر نیس بیخیال شی
جین: ات توکه بهتر میدونی من نمیتونم ازش بگذرم
ذهن ات-
هوم که نمیتونی .
* زد روی شونه جین * من میرم لب اب خاستی بیا .ات ویو---
داشتم میرفتم که جینو حواسم نبود هل دادم و پرت شد توی شنا
وای دستمو روی دهنم گذاشتم در حالی داشتم از خنده میمردم
جین : ات حواست هست اگه بگیرمت میکشمت چون پادشاه و هل دادی
ات : نمیتونی - داشتم میدویدم که پام توی شنا گیر کرد و افتادم که جین هم گفت : دیدی که خودش .. ..
# جمهوری - اسلامی - ایران
جین : او ات تویی.. بیا تو
*نشست روی میزش و قهوشو خورد *
بگو ٬ ات: سرورم اجازه هست من برم برای مدتی مرخصی
جین : *قهوه پرید گلوش * اهم اهم مرخصی
ات : بله مرخصی جین : به کجا ات : برای مدتی پیش مادرم جین : برو ولی 1 هفته دیگه برگرد و امده شو بری قصر یخی ات: بله برای .. جین : همون که خودت میدونی ات : بله
جین ویو ---
بعد اون سه سال من از یک شاهزاده بی قدرت تبدیل یه پادشاه قدرت مند شدم دختران زیادی بودند که وانمود کردند اونم ولی من چهرشو یادمه فقط چشاش با برگ های طلایی پوشیده شده بود باید به زمین برگردم
__ زمین » پاریس -
1 ماه بعد . روز - لب پنت هاس روبه دریا
من توی این یکماه چیزای زیادی یاد گرفتم مثلا بعضی از کبوتر های عاشق ( انسان ها ) واسه ابراز عشق اهنگ میخونن
ات : واقعا میخونن جین: او اته برگشتی خیلی خوشحالم خوب چی شد؟ ات : اونجا نبود میگم بهتر نیس بیخیال شی
جین: ات توکه بهتر میدونی من نمیتونم ازش بگذرم
ذهن ات-
هوم که نمیتونی .
* زد روی شونه جین * من میرم لب اب خاستی بیا .ات ویو---
داشتم میرفتم که جینو حواسم نبود هل دادم و پرت شد توی شنا
وای دستمو روی دهنم گذاشتم در حالی داشتم از خنده میمردم
جین : ات حواست هست اگه بگیرمت میکشمت چون پادشاه و هل دادی
ات : نمیتونی - داشتم میدویدم که پام توی شنا گیر کرد و افتادم که جین هم گفت : دیدی که خودش .. ..
# جمهوری - اسلامی - ایران
۱.۷k
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.