سناریو درخواستی
وقتی با یونتان دعوات شده ( خدایی؟ 😐 )
نامجون : طبق تحقیقات من تو خل شدی که داری با سگ دعوا میگیری
جین : عههه داد نزنین صورت هندسامم خراب میشه
یونگی : میاد یونتان و پرت میکنه و به تهیونگ میگه : یه بار دیگه سگت زن منو اذیت کنه سر به نیستش میکنم
جیهوپ : سانشاینم ولش کن اون که نمیفهمه تو چی میگی
جیمین : موچی کوچولو فکر کنم انقدر موچی خوردی از شیرینی زیاد خل شدی داری با سگ دعوا میگیری
تهیونگ : عههه دلت میاد بچتو دعوا کنی
ات : 😑
کوکی : میره یونتان و بغل میکنه و میگه : به برادر زاده من کار نداشته باش
ات : یکم از یونگی یاد بگیر چقدر هوای زنشو داره
کوکی : منم دارم ولی یونتان بچه ی داداشمه
ات : 😑
نامجون : طبق تحقیقات من تو خل شدی که داری با سگ دعوا میگیری
جین : عههه داد نزنین صورت هندسامم خراب میشه
یونگی : میاد یونتان و پرت میکنه و به تهیونگ میگه : یه بار دیگه سگت زن منو اذیت کنه سر به نیستش میکنم
جیهوپ : سانشاینم ولش کن اون که نمیفهمه تو چی میگی
جیمین : موچی کوچولو فکر کنم انقدر موچی خوردی از شیرینی زیاد خل شدی داری با سگ دعوا میگیری
تهیونگ : عههه دلت میاد بچتو دعوا کنی
ات : 😑
کوکی : میره یونتان و بغل میکنه و میگه : به برادر زاده من کار نداشته باش
ات : یکم از یونگی یاد بگیر چقدر هوای زنشو داره
کوکی : منم دارم ولی یونتان بچه ی داداشمه
ات : 😑
۷.۴k
۰۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.