پارت ۲۳

زود رفتم و تو لیوان یه آب ریختم و سریع رفتم سمتش
+یکم آب بخورین اروم میشین(بغض داره نگرانه)
_برو گمشو ببینم همه ی اینا تقصیر توعه همش چرا اومدی پایین ها میدونی بخاطر تو هم ریدی تو اعصابم هم چه چیزی و از دست دادم چطور وقتی بقیه میان قشنگ خوشگل میکنی ها اینجا از این خبرا نیست(همشو با عربده میگه)
(ا/ت ویو):
نمیدونم چش بود دوباره همه چی افتاده بود گردنه من منو باش نگران همچین آدمی میشدم بغضم گرفت نمیتونستم حرف بزنم گلوم درد میکرد ولی دیگه بست بود اینهمه عذاب دادنم محکم گفتم
+مگه مگه من خواست.تم بیام ای..ینجا ها...اصلا چ.چرا م.منو آوردی اینجا واسه تو که خوب..هق بود میرفتیمنو میدادی بهشون هم تو به خواسته هات میرسیدی هم من از شره اینجا خلاص میشم(بغض داره)
_چی گفتی(داد)
+(سکوت)
_میدونستی تو رو میخواستن واسه چی ها اینکه هر شب بخوای زیرشون جون بدی همچین چیزی و دوست داری ها....... من نمیزارم همچین کاری باهات بکنن خب چجور میخوای بزارم باهاشون بری وقتی وقتی (صداش اروم میشه) وقتی دوست دارم(خیلی اروم)