فیلمبردار سرنوشت p3
ویو ا/ت :
وقتی جیمین رفت منم رفتم به سالن عکسبرداری تا از کیم تهیونگ عکس بگیرم
اتاق تمرین.......
÷بچه ها من اومدم
_ چرا انقدر دیر کردی
÷ماحرا داره بعدا میگم الان بیاین بریم سراغ تمرین
نامی :جیمین یادت رفت امروز تهیونگ برای آلبوم جدیدش باید عکس بگیره تو دیر کردی اون رفت
÷اها یادم اومد خواهرم داره ازش عکس میگیره
جین :خواهرت!!!!!
÷اره
یونگی :مگه تو خواهر داشتی
÷اوم
هوپی :چرا به ما چیزی نگفتی
÷نمیدوتم
_ نمیدونم حرف شد
نامی :حالا ولش بیاین تمرین کنیم
÷حق با نامیه بریم
ویو ا/ت :
وقتی کارم تموم شد چون جیمین بهم گفت بهش زنگ بزنم بهش زنگ زدم
*مکالمه بین ا/ت و جیمی*
+هلوووووو
÷سلام کیوت
+کارم تموم شد
_باشه پس کاره منم دیگه داره تموم میشه یه 15مین دیگه میام جلویه در ورودی منتظرم باش
+اوک بابای
÷بای
*/پایان مکالمه*
چند دقیقه بعد.......
÷سلام ا/ت خیلی منتظر موندی
+نه بابا
÷باشه پس بریم
ویو ا/ت :
سوار ماشین جیمین شدیم نذاشت با ماشین خودم بیام نمیدونم داره منو کجا میبره تا اینکه صبرم تهش رسیده و پرسیدم
+موچی داریم کجا میریم
÷خونه ی من
+اما من خودم خونه دارم
÷میدونم داری منم نگفتم نداری اما از این به بعد پیش من میمونی نه و اما و وای هم قبول نمیکنم خواهر کیوتم باید پیش خودم باشه
+باشه اما خونه ی خودم چی میشه
÷اونو حل میکنم
+باشه پس
20مین بعد.......
ویو ا/ت :
بعد چند دقیقه رسیدیم و وارد یه آپارتمان خیلی شیک شدیم اصلا دهنم وا مونده بود نمیدونستم چی بگم
÷پسندیدی
+پسندیدن چیه عاشقش شدم جیمینشی
÷میخوای بریم اتاقت رو ببینیم
+چی اتاق تو که کلا کمپانی بودی کی چطوری
÷اینارو ولش میخوای بریم
+معلومه اره
یا خود خدا این اتاق منههههههههه ( عکسش رو میذارم اسلاید بعد )
÷اوم چطوره
+عالیه ممنون موچی
÷خب دیگه من برم غذا سفارش بدم توهم خونه رو بگرد
+اوک
ویو ا/ت :
بعد از اینکه غذارو آورد شروع به خوردن کردیم
( غذاها : کیمچی ،دوکبوکی ،نودل با سس تند ،مرغ سوخاری تند )
وقتی غذا تموم شد شب رفتم تو اتاقم و یه چندتا از عکسای تهیونگ رو ادیت زدم خدایی خیلی خوب شد بعدشم گرفتم خوابیدم
حمایت؟؟؟💗
وقتی جیمین رفت منم رفتم به سالن عکسبرداری تا از کیم تهیونگ عکس بگیرم
اتاق تمرین.......
÷بچه ها من اومدم
_ چرا انقدر دیر کردی
÷ماحرا داره بعدا میگم الان بیاین بریم سراغ تمرین
نامی :جیمین یادت رفت امروز تهیونگ برای آلبوم جدیدش باید عکس بگیره تو دیر کردی اون رفت
÷اها یادم اومد خواهرم داره ازش عکس میگیره
جین :خواهرت!!!!!
÷اره
یونگی :مگه تو خواهر داشتی
÷اوم
هوپی :چرا به ما چیزی نگفتی
÷نمیدوتم
_ نمیدونم حرف شد
نامی :حالا ولش بیاین تمرین کنیم
÷حق با نامیه بریم
ویو ا/ت :
وقتی کارم تموم شد چون جیمین بهم گفت بهش زنگ بزنم بهش زنگ زدم
*مکالمه بین ا/ت و جیمی*
+هلوووووو
÷سلام کیوت
+کارم تموم شد
_باشه پس کاره منم دیگه داره تموم میشه یه 15مین دیگه میام جلویه در ورودی منتظرم باش
+اوک بابای
÷بای
*/پایان مکالمه*
چند دقیقه بعد.......
÷سلام ا/ت خیلی منتظر موندی
+نه بابا
÷باشه پس بریم
ویو ا/ت :
سوار ماشین جیمین شدیم نذاشت با ماشین خودم بیام نمیدونم داره منو کجا میبره تا اینکه صبرم تهش رسیده و پرسیدم
+موچی داریم کجا میریم
÷خونه ی من
+اما من خودم خونه دارم
÷میدونم داری منم نگفتم نداری اما از این به بعد پیش من میمونی نه و اما و وای هم قبول نمیکنم خواهر کیوتم باید پیش خودم باشه
+باشه اما خونه ی خودم چی میشه
÷اونو حل میکنم
+باشه پس
20مین بعد.......
ویو ا/ت :
بعد چند دقیقه رسیدیم و وارد یه آپارتمان خیلی شیک شدیم اصلا دهنم وا مونده بود نمیدونستم چی بگم
÷پسندیدی
+پسندیدن چیه عاشقش شدم جیمینشی
÷میخوای بریم اتاقت رو ببینیم
+چی اتاق تو که کلا کمپانی بودی کی چطوری
÷اینارو ولش میخوای بریم
+معلومه اره
یا خود خدا این اتاق منههههههههه ( عکسش رو میذارم اسلاید بعد )
÷اوم چطوره
+عالیه ممنون موچی
÷خب دیگه من برم غذا سفارش بدم توهم خونه رو بگرد
+اوک
ویو ا/ت :
بعد از اینکه غذارو آورد شروع به خوردن کردیم
( غذاها : کیمچی ،دوکبوکی ،نودل با سس تند ،مرغ سوخاری تند )
وقتی غذا تموم شد شب رفتم تو اتاقم و یه چندتا از عکسای تهیونگ رو ادیت زدم خدایی خیلی خوب شد بعدشم گرفتم خوابیدم
حمایت؟؟؟💗
۹.۳k
۲۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.