فقط یک نفر۱۰

کوک.من که بلاخره باید این کارو میکردم

ات.چی میگی ما حتی زن شوهرم نیستیم

کوک.خب میشیم

ات.من زن تو بشم

کوک.آره من اربابت هستم تو حق نه گفتن نداری فهمیدی

ات.خ خب ولی

کوک.همین که گفتم امروز میریم برای خرید

ات.ولی کوک

کوک.بگو ببینم چیه

ات.تو متمعنی

کوک.برای چی میخوام متمعن نباشم

ات.چ چون من من

کوک.تو چی

ات.من بچه بچع دار نمیشم

کوک.چی

ات.آره ما نمیتونیم ازدواج کنیم

میخواست بره که کوک گفت

کوک.اشکالی نداره من تورو برای خودت میخوام نه بچه یا هرچیز دیگه ای

ات.تو نمیفهمی چی میگم اگر من نتونم میری سراغ یه کی دیگه من نمیتونم لا تو باشم

کوک رفت و بغلش کرد مشکلی نیست عشقم

ات.یعنی پشیمون نمیشی

کوک.نه عشقم

ات.بلشه

کوک.بریم خرید

ات.آره

ویو تهیونگ

داشتم زخم هامو پاک میکردم و اونقدر عصبی بودم که دلم میخواست ات رو با دستام خفه کنم هرزه لعنتی اون فقط باید زیر خودم نیبودش نه کوک

داشتم با خودم نرف میزیدم که گوشیم زنگ خورد لیسا بود همونی که پارسال باهام کات کرد الان فقط این کم بود لعنتی

مکالمه لیسا و تهیونگ

لیسا.سلام تهیونگ

تهیونگ.سلام درد تو مند ول کردی تازه انتظتر داری چی ها

لیسا.من پشیمونم ببخشید که بهت شک کردم تو بهم خیانت نکردی تقصیر من بود لطفا برگرد پیشم بریم آمریکا باشه

تهیونگ.واقعا فهمیدی که بهت خیانت نکردم من تورو دوست دارم آخه چرا باید بهت ایانت میکردم عشقم

لیسا.برمیکردی

تهیونگ.دارم میام

پایان مکالمه

ات و کوک هم


ببخشید دیر گذاشتم