وای این پارتش رو من خودم خیلی دوست داشتم
پارت 11
ساعت 8 شد سویون اومد دنبالم باهم رفتیم رستوران خیلی رستوران خشگلی بود همه اومده بودن منظورم از همه چانیول و چانسو و سهون و مین و و من و سویون همه تکمیل اومده بودیم بعد سفارش غذا سوجو اوردن
چانسو: خانم کیم همراهی نمیکنین ا / ت : بله. ..راستش من نمیتونم بخورم 😊 چانسو : این جشن بخاطر شماست بقیه:اره بخور چیزی نمیشه ... قبول کردم و همراهیشون کردم ولی من توی نوشیدن خوب نیستم ظرفیتم خیلی کمیه بخورم از خود بی خود میشم و مین وو و سویون میدونستن برای همین بعد لیوان اول دیگه نزاشتن من بخورم شام و به همراه سوجو خوردیم خیلی خوب بود (ازدید چانیول) دیدم ا / ت مدام پشت سر هم داره سوجو میخوره و مین وو کنارش نشسته بود و این اعصاب منو خورد میکرد ولیدیدم مین وو بهش گفت
مین وو :هی ا / ت بسه ظرفیتت کمه نابودمون میکنیا ا / ت با حالت مستی گفت : چیه مین...وو ..نگرانمی.. نباش من حالم خیلی خوبه در همین حین بلند شد وایساد که نزدیک بود بیوفته ولی جلوشو گرفت
بعد دیدم داره میاد طرف من نشست کنارم حس خیلی بدی داشتم بهم گفت ا / ت : هی چانیول ....
همه:😰😰😰 ادامه داد :تو یه پسر روانی جذابی نمیدونم ولی ..... میخوام یه کاری بکنم اجازتم برام مهم ...نیست تا به خودم جنبیدم دیدم داره لبامو میبوسه چانیول:😨 همه:😱😱😱😱
سویون :ای وای ای وای ا / ت ا / ت بسه بسه خاک عالم بعد لبای چانیولو ول کرد و بیهوش شد ......
پایان پارت 11
#پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید
ساعت 8 شد سویون اومد دنبالم باهم رفتیم رستوران خیلی رستوران خشگلی بود همه اومده بودن منظورم از همه چانیول و چانسو و سهون و مین و و من و سویون همه تکمیل اومده بودیم بعد سفارش غذا سوجو اوردن
چانسو: خانم کیم همراهی نمیکنین ا / ت : بله. ..راستش من نمیتونم بخورم 😊 چانسو : این جشن بخاطر شماست بقیه:اره بخور چیزی نمیشه ... قبول کردم و همراهیشون کردم ولی من توی نوشیدن خوب نیستم ظرفیتم خیلی کمیه بخورم از خود بی خود میشم و مین وو و سویون میدونستن برای همین بعد لیوان اول دیگه نزاشتن من بخورم شام و به همراه سوجو خوردیم خیلی خوب بود (ازدید چانیول) دیدم ا / ت مدام پشت سر هم داره سوجو میخوره و مین وو کنارش نشسته بود و این اعصاب منو خورد میکرد ولیدیدم مین وو بهش گفت
مین وو :هی ا / ت بسه ظرفیتت کمه نابودمون میکنیا ا / ت با حالت مستی گفت : چیه مین...وو ..نگرانمی.. نباش من حالم خیلی خوبه در همین حین بلند شد وایساد که نزدیک بود بیوفته ولی جلوشو گرفت
بعد دیدم داره میاد طرف من نشست کنارم حس خیلی بدی داشتم بهم گفت ا / ت : هی چانیول ....
همه:😰😰😰 ادامه داد :تو یه پسر روانی جذابی نمیدونم ولی ..... میخوام یه کاری بکنم اجازتم برام مهم ...نیست تا به خودم جنبیدم دیدم داره لبامو میبوسه چانیول:😨 همه:😱😱😱😱
سویون :ای وای ای وای ا / ت ا / ت بسه بسه خاک عالم بعد لبای چانیولو ول کرد و بیهوش شد ......
پایان پارت 11
#پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید
۹.۴k
۲۵ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.