P.5
از دید سنو
شنیده بودم دختر های سنگاپور جذابن پس با پارتی بازیه یکی از فامیل هامون رفتم سنگاپور ارباب (جیمین)بهم ۴روز مهلت داده بود پس میتونم پیدا کنم
___________________________________
از دید جیمین
تونستم هانا رو پیدا کنم ولی دختره بیشعور رفت یه کشور دیه پس منم بیخیالش شدم و به سنو گفتم بره برام یه دختر پیدا کنه ...بهش چهار روز وقت دادم پس میتونه چیز خوبی پیدا کنه پوله زیادی هم بهش دادم
_____________________________________
۳روز بعد
از دید هانا
داشتم به سومین غذا میدادم و پای گوشیم بودم
سومین_مامان اوم
هانا_ها؟(همونطوری که سرش تو گوشیش بود+
سومین_یه ربعه قاشق تو دهنمه میشه درش بیاری؟
هانا_او ببخشید
بهش کامل غذاش رو دادم و بردم خوابوندمش
5مین بعد
دینگ.. دینگ..
هانا_رفتم درو باز کردم یه مرده خیلی گنده بود و بعدش سیاهی
از دید سنو
یه دختره بود خیلی داف بود رفتم اونو دزدیمش و بچش هم برداشتم و به سمت کره حرکت کردم....
_________________________________________
چند ساعت بعد براتون بعدیش رو میذارم(•‿•)
شنیده بودم دختر های سنگاپور جذابن پس با پارتی بازیه یکی از فامیل هامون رفتم سنگاپور ارباب (جیمین)بهم ۴روز مهلت داده بود پس میتونم پیدا کنم
___________________________________
از دید جیمین
تونستم هانا رو پیدا کنم ولی دختره بیشعور رفت یه کشور دیه پس منم بیخیالش شدم و به سنو گفتم بره برام یه دختر پیدا کنه ...بهش چهار روز وقت دادم پس میتونه چیز خوبی پیدا کنه پوله زیادی هم بهش دادم
_____________________________________
۳روز بعد
از دید هانا
داشتم به سومین غذا میدادم و پای گوشیم بودم
سومین_مامان اوم
هانا_ها؟(همونطوری که سرش تو گوشیش بود+
سومین_یه ربعه قاشق تو دهنمه میشه درش بیاری؟
هانا_او ببخشید
بهش کامل غذاش رو دادم و بردم خوابوندمش
5مین بعد
دینگ.. دینگ..
هانا_رفتم درو باز کردم یه مرده خیلی گنده بود و بعدش سیاهی
از دید سنو
یه دختره بود خیلی داف بود رفتم اونو دزدیمش و بچش هم برداشتم و به سمت کره حرکت کردم....
_________________________________________
چند ساعت بعد براتون بعدیش رو میذارم(•‿•)
۶.۸k
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.