قانون اول 🔪 p34
بعد رفتم سراغ کمد بنفش درش رو باز کردم و واییییییییییی خدا من عاشق این کمدم یدونه از اون پاستیل های شکل انیمه برداشتم(فیلم هندی نمیکنم چون میخوام اون کمد خاص باشه)
رفتم تو اتاقم و اونجا در آوردم بخورم اولیت شکل انیا بود تو خانواده جاسوس واییییییییییی گوگولی کپی تو فیلما بود طرح هاشون خوردم و بعد یه لباس پوشیدم که دوباره آستین بلند بود چون نمیخواستم که بدونن همچین گوهی میخورم خلاصه پوشیدن و یه تیپ خوب زدم و رفتم پایین که برم بیرون
کوک:کجا؟(جدی)
ا.ت:مگه به ت هم ربطی داره؟
کوک:حوصله بحث ندارم کجا میری؟
ا.ت:میخوام با میا برم پاساژ خرید کنم
کوک:با کیا؟
ا.ت:درد با کیا میگم با میا فقط
کوک:زود برگرد و مثل اون موقع دیر نشه
ا.ت:نمیخوام
کوک:پس نمیری
جیمین از حموم در اومد
جیمین:راست میگه ا.ت اگه تا دیر وقت بمونی فردا نمیزاریم بری
ا.ت:گگگگگ(اداشون رو درمیاره)
جیمین:هنوز ۲سالته
ا.ت:بای تا قبل ۱۰ خونم
جیمین و کوک:باش مراقب باش
ویو ا.ت
رفتم دنبال میا باهم رفتیم پاساژ مورد علاقمون خیلی گوگولی بود رفتیم و لباس خریدیم
میا:جای تیغ ها نیمونه؟
ا.ت:نه اونجور شدید نشده که بمونه ولی هنوز خوب نشده مجبورم لباس آستین بلند بپوشم خداااا
میا:جدی میگم اگه یبار دیگه کنی بهشون میگم
ا.ت:برو گمشو مثلا رفیق دارما
میا:ا.ت شوخی کردم بیا بابا انقدر تند راه نرو خداااااا برآن بابلتی میخرم
ا.ت:قبوله
میا:بیا بریم خیلی هوس کردم
ا.ت:بریم
میا:اونجاس بیا
ساعت تقریبا ۹:۵۹ دقیقه بود که ا.ت رفت داخل خونه
جین:یااااا کجا بودی ؟
ا.ت:گفتم قبل ۱۰ خونم ساعت ۹:۵۹ دقیقس نزدم زیر قولم (کیوت و ناراحت)
کوک:باشه حالا ناراحت نشو برو لباسات رو عوض کن بیا شام
ا.ت:باش
دینگ دینگ
(مثلا زنگ خونه)
شوگا:ا.ت این تورو کار داره(قیافش یجور بود انگار از اون که اومده بود بدش میومد)
ا.ت:کیه؟
شوگا:نمیدونم این کیه بیا ببین چی میگه
ا.ت:بگو وایسه دارم لباس میپوشم
نامجون:ا.ت بدو پوکید این
ا.ت:اومدم شوگا برو کنار ببینم کیه
ویو ا.ت
سریع لباسام رو پوشیدم و رفتم ببینم کیه با دیدن کسی که اونجا بود خشکم زد حتی ۱درصد همفکر نمیکردم اون باشه
رفتم تو اتاقم و اونجا در آوردم بخورم اولیت شکل انیا بود تو خانواده جاسوس واییییییییییی گوگولی کپی تو فیلما بود طرح هاشون خوردم و بعد یه لباس پوشیدم که دوباره آستین بلند بود چون نمیخواستم که بدونن همچین گوهی میخورم خلاصه پوشیدن و یه تیپ خوب زدم و رفتم پایین که برم بیرون
کوک:کجا؟(جدی)
ا.ت:مگه به ت هم ربطی داره؟
کوک:حوصله بحث ندارم کجا میری؟
ا.ت:میخوام با میا برم پاساژ خرید کنم
کوک:با کیا؟
ا.ت:درد با کیا میگم با میا فقط
کوک:زود برگرد و مثل اون موقع دیر نشه
ا.ت:نمیخوام
کوک:پس نمیری
جیمین از حموم در اومد
جیمین:راست میگه ا.ت اگه تا دیر وقت بمونی فردا نمیزاریم بری
ا.ت:گگگگگ(اداشون رو درمیاره)
جیمین:هنوز ۲سالته
ا.ت:بای تا قبل ۱۰ خونم
جیمین و کوک:باش مراقب باش
ویو ا.ت
رفتم دنبال میا باهم رفتیم پاساژ مورد علاقمون خیلی گوگولی بود رفتیم و لباس خریدیم
میا:جای تیغ ها نیمونه؟
ا.ت:نه اونجور شدید نشده که بمونه ولی هنوز خوب نشده مجبورم لباس آستین بلند بپوشم خداااا
میا:جدی میگم اگه یبار دیگه کنی بهشون میگم
ا.ت:برو گمشو مثلا رفیق دارما
میا:ا.ت شوخی کردم بیا بابا انقدر تند راه نرو خداااااا برآن بابلتی میخرم
ا.ت:قبوله
میا:بیا بریم خیلی هوس کردم
ا.ت:بریم
میا:اونجاس بیا
ساعت تقریبا ۹:۵۹ دقیقه بود که ا.ت رفت داخل خونه
جین:یااااا کجا بودی ؟
ا.ت:گفتم قبل ۱۰ خونم ساعت ۹:۵۹ دقیقس نزدم زیر قولم (کیوت و ناراحت)
کوک:باشه حالا ناراحت نشو برو لباسات رو عوض کن بیا شام
ا.ت:باش
دینگ دینگ
(مثلا زنگ خونه)
شوگا:ا.ت این تورو کار داره(قیافش یجور بود انگار از اون که اومده بود بدش میومد)
ا.ت:کیه؟
شوگا:نمیدونم این کیه بیا ببین چی میگه
ا.ت:بگو وایسه دارم لباس میپوشم
نامجون:ا.ت بدو پوکید این
ا.ت:اومدم شوگا برو کنار ببینم کیه
ویو ا.ت
سریع لباسام رو پوشیدم و رفتم ببینم کیه با دیدن کسی که اونجا بود خشکم زد حتی ۱درصد همفکر نمیکردم اون باشه
۱۲.۴k
۲۹ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.