p18
ات: خیلی مطمئنی... قبوله
خلاصه این با تفنگاشون شروع کردن مبارزه جدی انگار واقعا قصد کشت همو بیونگ هو ات رو انداخت زمین و تفنگشو انداخت اونور و تفنگ خودشو رو سر ات گرفت
بیونگ: کیش و مات
همون موقع کوک تفنگ ات رو از زمین برداشت و بیونگ هو رو چسبوند به دیوار
(خیلی کتاب جنایی میخونم)
کوک: دوستمی ولی حق نداری با خواهرت و عشق زندگی من اینطوری رفتار کنی
بیونگ هو: اون شکست خورد من راحت میتونستم بکشمش ولی من اینکارو نمیکردم چون خواهرمه ولی اون شکست خورد و از اونحایی که من خواهرمو میشناسم اون اینو میپذیره ولی عشقتو به خواهرم تحسین میکنم حیف که موفق نشدین
کوک: خفه شو
بیونگ هو: اگه از اول اینو به من گفته بودین مشکلی پیش نمی یومد
ات: اشتباه میکنی داداش تو منو نبردی من همیشه حقیقتو قبول دارم پس بهم اعتماد من
بیونگ هو: منظورت چیه
ات تفنگ خودش و بیونگ هو رو برداشت و به سمت کوک و بیونگ هو گرفت و شلیک کرد
یه لحظه قلب همه وایستاد 😂😂
ات: این تفنگای تمرینی و اضطراری سازمان فقط شش تا تیر میخوره و در مبارزه هر دوی ما تیر هامون رو تموم کردیم و با توجه به قوانین این مبارزه این بازی برنده ای نداشت و چون اصلا این موضوع رو نفهمیدی امتیازی برای من حساب میشه ارشد
بیونگ هو،: خواهر دقلوی خودمی بالاخره فهمیدی
ات: چی
بیونگ هو: من خیلی وقت بود که میخواستم تو رو به کوک هیونگ معرفی کنم از قصد هم همه تیر ها رو خطا زدم
ات: مثل بچه گیامون بازی میکنی بازیگر خوبی هستی
بیونگ هو: ولی راضی کردن مامان با خودت
خودم با اینکه اینو نوشتم ولی رو شخصیت بیونگ هو کراش زدم
خلاصه این با تفنگاشون شروع کردن مبارزه جدی انگار واقعا قصد کشت همو بیونگ هو ات رو انداخت زمین و تفنگشو انداخت اونور و تفنگ خودشو رو سر ات گرفت
بیونگ: کیش و مات
همون موقع کوک تفنگ ات رو از زمین برداشت و بیونگ هو رو چسبوند به دیوار
(خیلی کتاب جنایی میخونم)
کوک: دوستمی ولی حق نداری با خواهرت و عشق زندگی من اینطوری رفتار کنی
بیونگ هو: اون شکست خورد من راحت میتونستم بکشمش ولی من اینکارو نمیکردم چون خواهرمه ولی اون شکست خورد و از اونحایی که من خواهرمو میشناسم اون اینو میپذیره ولی عشقتو به خواهرم تحسین میکنم حیف که موفق نشدین
کوک: خفه شو
بیونگ هو: اگه از اول اینو به من گفته بودین مشکلی پیش نمی یومد
ات: اشتباه میکنی داداش تو منو نبردی من همیشه حقیقتو قبول دارم پس بهم اعتماد من
بیونگ هو: منظورت چیه
ات تفنگ خودش و بیونگ هو رو برداشت و به سمت کوک و بیونگ هو گرفت و شلیک کرد
یه لحظه قلب همه وایستاد 😂😂
ات: این تفنگای تمرینی و اضطراری سازمان فقط شش تا تیر میخوره و در مبارزه هر دوی ما تیر هامون رو تموم کردیم و با توجه به قوانین این مبارزه این بازی برنده ای نداشت و چون اصلا این موضوع رو نفهمیدی امتیازی برای من حساب میشه ارشد
بیونگ هو،: خواهر دقلوی خودمی بالاخره فهمیدی
ات: چی
بیونگ هو: من خیلی وقت بود که میخواستم تو رو به کوک هیونگ معرفی کنم از قصد هم همه تیر ها رو خطا زدم
ات: مثل بچه گیامون بازی میکنی بازیگر خوبی هستی
بیونگ هو: ولی راضی کردن مامان با خودت
خودم با اینکه اینو نوشتم ولی رو شخصیت بیونگ هو کراش زدم
۲.۳k
۱۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.