پارت ۱۰
پارت ۱۰
دست من نیست 🤍
نوشته
هع فکردی همینجوری میزام میرم اگه همین الان نیانی اون ۲تا مردی که اونجا میبینی الان میای یا اونا تا سر حد مرگ به کوک و تمام اون اکیپ بدبخت
میکنم بیا پشت مدرسه ساعت ۱۲.۴۵
ساعت دیدم ساعت ۱۲.۴۴بود به ۲۰ ثانیه بود سرمو بالا اوردم دیدم ۲ تا مرد قول پیکر دارن میاد سمت ما منم با سر عت جد بدوبدو رفتم پشت مدرسه
رسیدم
ساعت دیدم ساعت صث ۱۲:۴۵ بود به موقع رسیدم یعو دیدم یونا با ۵ تا مرد غول جلوم وایستادن
لورا: چه خبر بد بخت میدونی میخوام چیکار کنم نه
ا/ت: چیکار مثل دوباره واق واق کنی
لورا: نه میخوام جلوی کل مدرسه تو شروع به واق واق کرد کنی ببرینش
اون چند تا غول اومد سمت من منو بلو کردن و روبروی در ورودی مدرسه جای که کل بچه بود و داشتن منو نگار میکردن سرمو اون ترف بوردم دیدم پسرا و جینا با نگرانی به من نگاه میکنن مردا منو به زانو دراوردن جینا جلوم واستاد
سرمو بایین گرفتم و آروم گفتم
ا/ت: لطفا جلو اونا نه جودت پیشمون میشی
لورا: هع چیشود ترسید از اینکه کتک بخوری و مثل سگ هق هق کنی
ا/ت: فعل تو باید هق هق کنی یکی با پاش محکم زد توی دهنم
از دهنم خون اومد که آروند از مدرسه بدو بدو اومد رفت سمت من و من چشمک زدم و فک کنم موضوع فهمید اونم چشمک زد و رفت کنا اکیپ ما
لطفا حمایت شه🫂
پشیمون نمیشی👌
#بی تی اس 🦋#رمان#جونگ کوک🦋 #جین
#جیمین🦋#تهیونگ # شوگا🦋#جیهوپ🦋
#نامجون🦋 #فیک #تک پارتی🦋#چند پارتی
#سناریو بی تی اس 🦋#سناریو #عاشقانه🦋 #مافیایی
#BTS#🦋ARYI #💜
دست من نیست 🤍
نوشته
هع فکردی همینجوری میزام میرم اگه همین الان نیانی اون ۲تا مردی که اونجا میبینی الان میای یا اونا تا سر حد مرگ به کوک و تمام اون اکیپ بدبخت
میکنم بیا پشت مدرسه ساعت ۱۲.۴۵
ساعت دیدم ساعت ۱۲.۴۴بود به ۲۰ ثانیه بود سرمو بالا اوردم دیدم ۲ تا مرد قول پیکر دارن میاد سمت ما منم با سر عت جد بدوبدو رفتم پشت مدرسه
رسیدم
ساعت دیدم ساعت صث ۱۲:۴۵ بود به موقع رسیدم یعو دیدم یونا با ۵ تا مرد غول جلوم وایستادن
لورا: چه خبر بد بخت میدونی میخوام چیکار کنم نه
ا/ت: چیکار مثل دوباره واق واق کنی
لورا: نه میخوام جلوی کل مدرسه تو شروع به واق واق کرد کنی ببرینش
اون چند تا غول اومد سمت من منو بلو کردن و روبروی در ورودی مدرسه جای که کل بچه بود و داشتن منو نگار میکردن سرمو اون ترف بوردم دیدم پسرا و جینا با نگرانی به من نگاه میکنن مردا منو به زانو دراوردن جینا جلوم واستاد
سرمو بایین گرفتم و آروم گفتم
ا/ت: لطفا جلو اونا نه جودت پیشمون میشی
لورا: هع چیشود ترسید از اینکه کتک بخوری و مثل سگ هق هق کنی
ا/ت: فعل تو باید هق هق کنی یکی با پاش محکم زد توی دهنم
از دهنم خون اومد که آروند از مدرسه بدو بدو اومد رفت سمت من و من چشمک زدم و فک کنم موضوع فهمید اونم چشمک زد و رفت کنا اکیپ ما
لطفا حمایت شه🫂
پشیمون نمیشی👌
#بی تی اس 🦋#رمان#جونگ کوک🦋 #جین
#جیمین🦋#تهیونگ # شوگا🦋#جیهوپ🦋
#نامجون🦋 #فیک #تک پارتی🦋#چند پارتی
#سناریو بی تی اس 🦋#سناریو #عاشقانه🦋 #مافیایی
#BTS#🦋ARYI #💜
۸.۸k
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.