ات .
ات .
هوف بالاخره راحت شدم . رفتم یکم کاغذ بازی کردم و تما دارایی هایی که نداشتم و نداشتم رو به بهزیستی دادم تا از بچه های بیسرپرست بیشتر مراقب باشن . نمد چرا اما همیشه دوست داشتم اگه بچه دار نشدم وازدواج نکردم بعد یه موقعیت بهتر یکی از بچه ها رو به فرزند خوندگی بگیرم ... با این کار زندگی اونها بهتر و عوض میشه ....خسته بودم ... دلم یک سبک شده بود . به رود خانهی هان رفتم و خواستم به زندگیم پاین ببخشم ..... یکم به اطراف نگاه کردم ....به یه بچه داشت این میزد سریع رفتم و بغلش کرد و گذاشتم کنار .. من با اینکه آیدل نیستم و دیگه اهنگ نی خونم و با کوک به هم زدم . باز هم هزاران هیتر اطرافم رو پر کردن ...با دنبال کردنم ... زود فرار کرد ودیدم.. بعد نیم ساعت دیدم جلوی در خونهی کوکهستم ... حح جالبه ...پاهام هم میخوان باز برگردم راه رو راهنمایی میکنن . و نشان میدن .. دلم براش یه زره شده .. اما نمیشه .. امکان نداره ...اون از من نفرت کامل رو داره... چراغ ها خاموش بود .. شايد خوابیده ..خوب بخوابه و خواب های خوبی ببینه ..... امیدوارم بعد از یک سال بخواهد بياد و مت رو تو بیمارستان ببینه تا بتونه به فلش و نامه دسترسی پیدا کنه ... امیدوارم من رو ببخشه .....
کوک .
فلش و نامه رو گرفتم و رفتم پیش اعضا
هوف بالاخره راحت شدم . رفتم یکم کاغذ بازی کردم و تما دارایی هایی که نداشتم و نداشتم رو به بهزیستی دادم تا از بچه های بیسرپرست بیشتر مراقب باشن . نمد چرا اما همیشه دوست داشتم اگه بچه دار نشدم وازدواج نکردم بعد یه موقعیت بهتر یکی از بچه ها رو به فرزند خوندگی بگیرم ... با این کار زندگی اونها بهتر و عوض میشه ....خسته بودم ... دلم یک سبک شده بود . به رود خانهی هان رفتم و خواستم به زندگیم پاین ببخشم ..... یکم به اطراف نگاه کردم ....به یه بچه داشت این میزد سریع رفتم و بغلش کرد و گذاشتم کنار .. من با اینکه آیدل نیستم و دیگه اهنگ نی خونم و با کوک به هم زدم . باز هم هزاران هیتر اطرافم رو پر کردن ...با دنبال کردنم ... زود فرار کرد ودیدم.. بعد نیم ساعت دیدم جلوی در خونهی کوکهستم ... حح جالبه ...پاهام هم میخوان باز برگردم راه رو راهنمایی میکنن . و نشان میدن .. دلم براش یه زره شده .. اما نمیشه .. امکان نداره ...اون از من نفرت کامل رو داره... چراغ ها خاموش بود .. شايد خوابیده ..خوب بخوابه و خواب های خوبی ببینه ..... امیدوارم بعد از یک سال بخواهد بياد و مت رو تو بیمارستان ببینه تا بتونه به فلش و نامه دسترسی پیدا کنه ... امیدوارم من رو ببخشه .....
کوک .
فلش و نامه رو گرفتم و رفتم پیش اعضا
۴.۰k
۲۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.