ازدواج اجباری پارت:⁴
ازدواج اجباری پارت:⁴
دلش رو ماساژ داد و گفت
-ات تو رو خدا ببخشید من مست بودم دست خودم نبود
هیققق برو بیرون باهات قهرم ایییییییی
-خیلی درد داری (نگران
برو هیقق بیرون میخوام هیقققق برم حمام هیققق
-باشه
ویو کوک : اخه من چرا انقدر خوردم حالا کی میخواد اشتیش بده هوففف حالا خودم یه کاریش میکنم دیگه رفتم پایین تو اشپز خونه تا یه چیزی براش درست کنم که بخوره حتما گشنشه یکم نودل و کیمچی و کلی چیز دیگه درست کردم و میز رو چیدم و منتظر موندم تا ات بیاد . دوساعت بعد....
-هوفف پس این دختر کجاس بزار برم ببینم چیکار میکنه
ویو کوک: رفتم بالا دم در اتاق ات و در زدم ولی جواب نداد و یکم بعد صدای گریه شنیدم
-ات خوبی اتت
هیقق چی میخوای (گریه
-(در اتاق رو باز کرد رفت داخل)
-ات ببخشید بیا بریم غذا بخور خوب میشی
نمیخوام هبققق
-اگه نیای میبوسمت
نه باشه هیقق میام
-افرین گود گرل
- (رفتن پایین و کوک ات و گذاشت بغل خودش و بهش غذا داد ولی نخورد )
-ات بخور دیگه درد دلت بدتر میشه هاا
نمیخوام نمیخورم (قهر
-ات بخور دیگه (اخم
باشه (غذا رو خورد
ات همه غذا هارو به زور خورد
-ات امشب میریم به یه مهمونی پس یکم به خودت برس و خوشگل کن باشه
من نمیام(قهر
-اهه بسه نمیخوای اشتی کنی
+نوچ
-چیکار کنم تا اشتی کنی
خوراکی بهم بده (ذوق
-باشه (خنده
+هوراااا
(لپ کوک رو بوسید
-تو الان منو بوسیدی (تعجب
-(لبخند زد و یه بوسه کوتاه به لبای ات زد
-برو اماده شو منم برات خوراکی میارم
باشه (رفت اتاقش
ویو کوک : این دختر با من چیکار کرده من اصلا نمیخندیدم اما چرا الان خندیدم نکنه عاشقش شدم....نه بابا اون فقط زیادی کیوته
ویو ات : واییییی منو بوسید و دیشب هم عرررر اون خیلی جذابه و کیوته ولی خشنم هست یکم ازش میترسم ولی فکر کنم عاشقش شدم واییی اخه مگه میشه عاشقش نشد ولش کن برم اماده بشم در کمد و باز کردم و کلی لباس خوشگل دیدم خیلی خوشگل بودن یکی رو انتخاب کردم و پوشیدم یه ارایش کمرنگو کیوتم کردم خیلی خوشگل شده بودم
-ات اماده ای
+ارههه
-(رفت داخل اتاق
+خوشگل شدم
-چرا لباست انقدر بازه (اخم
+چیه خوب نیس ولی خیلی بهم میاد ها خیلی خوشگل شدم
-عوضش کن
+نوموخوام (کیوت
-باشه عوض نکن (به ات نزدیک میشه
+چی..چیکار...میکنی
-(رو گردن ات کیس میزاره
دلش رو ماساژ داد و گفت
-ات تو رو خدا ببخشید من مست بودم دست خودم نبود
هیققق برو بیرون باهات قهرم ایییییییی
-خیلی درد داری (نگران
برو هیقق بیرون میخوام هیقققق برم حمام هیققق
-باشه
ویو کوک : اخه من چرا انقدر خوردم حالا کی میخواد اشتیش بده هوففف حالا خودم یه کاریش میکنم دیگه رفتم پایین تو اشپز خونه تا یه چیزی براش درست کنم که بخوره حتما گشنشه یکم نودل و کیمچی و کلی چیز دیگه درست کردم و میز رو چیدم و منتظر موندم تا ات بیاد . دوساعت بعد....
-هوفف پس این دختر کجاس بزار برم ببینم چیکار میکنه
ویو کوک: رفتم بالا دم در اتاق ات و در زدم ولی جواب نداد و یکم بعد صدای گریه شنیدم
-ات خوبی اتت
هیقق چی میخوای (گریه
-(در اتاق رو باز کرد رفت داخل)
-ات ببخشید بیا بریم غذا بخور خوب میشی
نمیخوام هبققق
-اگه نیای میبوسمت
نه باشه هیقق میام
-افرین گود گرل
- (رفتن پایین و کوک ات و گذاشت بغل خودش و بهش غذا داد ولی نخورد )
-ات بخور دیگه درد دلت بدتر میشه هاا
نمیخوام نمیخورم (قهر
-ات بخور دیگه (اخم
باشه (غذا رو خورد
ات همه غذا هارو به زور خورد
-ات امشب میریم به یه مهمونی پس یکم به خودت برس و خوشگل کن باشه
من نمیام(قهر
-اهه بسه نمیخوای اشتی کنی
+نوچ
-چیکار کنم تا اشتی کنی
خوراکی بهم بده (ذوق
-باشه (خنده
+هوراااا
(لپ کوک رو بوسید
-تو الان منو بوسیدی (تعجب
-(لبخند زد و یه بوسه کوتاه به لبای ات زد
-برو اماده شو منم برات خوراکی میارم
باشه (رفت اتاقش
ویو کوک : این دختر با من چیکار کرده من اصلا نمیخندیدم اما چرا الان خندیدم نکنه عاشقش شدم....نه بابا اون فقط زیادی کیوته
ویو ات : واییییی منو بوسید و دیشب هم عرررر اون خیلی جذابه و کیوته ولی خشنم هست یکم ازش میترسم ولی فکر کنم عاشقش شدم واییی اخه مگه میشه عاشقش نشد ولش کن برم اماده بشم در کمد و باز کردم و کلی لباس خوشگل دیدم خیلی خوشگل بودن یکی رو انتخاب کردم و پوشیدم یه ارایش کمرنگو کیوتم کردم خیلی خوشگل شده بودم
-ات اماده ای
+ارههه
-(رفت داخل اتاق
+خوشگل شدم
-چرا لباست انقدر بازه (اخم
+چیه خوب نیس ولی خیلی بهم میاد ها خیلی خوشگل شدم
-عوضش کن
+نوموخوام (کیوت
-باشه عوض نکن (به ات نزدیک میشه
+چی..چیکار...میکنی
-(رو گردن ات کیس میزاره
۱۲.۵k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.