تک پارتی شوگا غمگین
های من ا.تم و دوساله که با اجبار با شوگا ازدواج کردم.
های من شوگام و دوساله که با اجبار با ا.ت ازدواج کردم.
ویو ا.ت:
خیلی خسته بودم و دلم نمیخواست چشمامو باز کنم.از این زندگیه کوفتی خسته شده بودم.شوگا هر شب دیر میومد و بوی عطر زنونه میداد.دریغ از کمی توجه داشتم زندگی میکردم.بلند شدم که برم صبحونه درست کنم.
رفتم بیرون دیدم شوگا روی کاناپه نشسته.(ا.ت+شوگا_)
+سلام.
_صبحونه رو حاضر کن من گشنمه.
+چشم.
_خوبه.
رفتم صبحونه رو آماده کردم و صبحونه ی خودمو بردم تو اتاقم و خوردم.شوگا لباسشو پوشید و رفت سرکار.بدون اینکه خدافظی کنه البته من همچین انتظاری ازش ندارم ولی شاید دیگه از امروز به بعد منو نتونه جایی پیدا کنه.
خونه رو تمیز کردم و رفتم سریال ببینم.که یه دفعه صدای گوشیم اومد.(ا.ت+چانگ مین*)
*چطوری خره خوشگلم؟
+مثل روزای دیگه.
*امروز ساعت 5 میای بیرون؟
+راستش من نمی......
*حرف نباشه ساعت 5 دم کافه ی همیشگی.
+باشه هوففففف.
*بای قشنگم.
+بای.
سریالمو دیدم و رفتم که ناهار درست کنم.
ویو شوگا:
نمیدونم چرا حس بدی به امروز داشتم.قلبم با درد میتپید.منتظر بودم زود تر ساعت 5 شه چون با مونیکا دوست ا.ت قرار داشتم.دوستش از خود ا.ت خیلی بهتر بود.رفتم که ناهار بخورم.
ا.ت و شوگا ناهار خوردن و شوگا رفت که به بقیه ی کاراش برسه و ا.ت هم رفت استراحت تا ساعت 5 شد.
ا.ت یه دست کت شلوار لی پوشید و زیرش یه تیشرت سفید پوشید و راه افتاد.
شرمنده دو پارتی شد
های من شوگام و دوساله که با اجبار با ا.ت ازدواج کردم.
ویو ا.ت:
خیلی خسته بودم و دلم نمیخواست چشمامو باز کنم.از این زندگیه کوفتی خسته شده بودم.شوگا هر شب دیر میومد و بوی عطر زنونه میداد.دریغ از کمی توجه داشتم زندگی میکردم.بلند شدم که برم صبحونه درست کنم.
رفتم بیرون دیدم شوگا روی کاناپه نشسته.(ا.ت+شوگا_)
+سلام.
_صبحونه رو حاضر کن من گشنمه.
+چشم.
_خوبه.
رفتم صبحونه رو آماده کردم و صبحونه ی خودمو بردم تو اتاقم و خوردم.شوگا لباسشو پوشید و رفت سرکار.بدون اینکه خدافظی کنه البته من همچین انتظاری ازش ندارم ولی شاید دیگه از امروز به بعد منو نتونه جایی پیدا کنه.
خونه رو تمیز کردم و رفتم سریال ببینم.که یه دفعه صدای گوشیم اومد.(ا.ت+چانگ مین*)
*چطوری خره خوشگلم؟
+مثل روزای دیگه.
*امروز ساعت 5 میای بیرون؟
+راستش من نمی......
*حرف نباشه ساعت 5 دم کافه ی همیشگی.
+باشه هوففففف.
*بای قشنگم.
+بای.
سریالمو دیدم و رفتم که ناهار درست کنم.
ویو شوگا:
نمیدونم چرا حس بدی به امروز داشتم.قلبم با درد میتپید.منتظر بودم زود تر ساعت 5 شه چون با مونیکا دوست ا.ت قرار داشتم.دوستش از خود ا.ت خیلی بهتر بود.رفتم که ناهار بخورم.
ا.ت و شوگا ناهار خوردن و شوگا رفت که به بقیه ی کاراش برسه و ا.ت هم رفت استراحت تا ساعت 5 شد.
ا.ت یه دست کت شلوار لی پوشید و زیرش یه تیشرت سفید پوشید و راه افتاد.
شرمنده دو پارتی شد
۳.۹k
۲۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.