رابطه اجباری (پارت ۱۶)
ا/ت : اوکی اوکی فهمیدم
کوک: بریم پایین ادامه فیلمو ببینیم؟
ا/ت: اره
کوک پیشونی ا/ت رو یه بوس اروم کرد
ویو کوک
داشتیم فیلم نگاه میکردیم که اومد بغلم نمیدونم کی ولی بغلم خوابش برد منم تلویزیون رو خاموش کردم خودمم خوابیدم
به صدای در بیدار شدم ا/ت بغلم نبود
کوک: اه اون تهیونگ لعنتی اومده دویدم تو حیاط
دیدم دارن با یه ون میبرنش بادیگاردامو صدا کردم بیان با ماشین اومدن راه افتادیم سمت خونه تهیونگ اما وقتی رفتیم توش هیچ کس اونجا نبود افتادم
زمین و گریه کردم بادیگاردا ارومم کردن و گزاشتنم تو ماشین
ویو ا/ت بغل کوک خواب بودم که دیدم تهیونگ بالا سرمه بهم اشاره کرد 🤫
(یعنی ساکت باش بیدار نشه) منم پاشدم باهاش رفتم چون خیلی ترسیده بودم که بگم میخوام بمونم ولی واقعا دلم میخواست پیش کوک بمونم به هر حال باهاش رفتم خونمش خیلی بزرگ بود رفت
تهیونگ: تو نیا الان میام
.ا/ت: باش
تهیونگ با یه چمدون اومد
ا/ت: تهیونگ کجا میریم
تهیونگ: میریم امریکا اونجا از دست کوک در امانی
ادامه دارد.....
شرط: ۱۲۰تایی تایی شیم ۱۸ لایک
کوک: بریم پایین ادامه فیلمو ببینیم؟
ا/ت: اره
کوک پیشونی ا/ت رو یه بوس اروم کرد
ویو کوک
داشتیم فیلم نگاه میکردیم که اومد بغلم نمیدونم کی ولی بغلم خوابش برد منم تلویزیون رو خاموش کردم خودمم خوابیدم
به صدای در بیدار شدم ا/ت بغلم نبود
کوک: اه اون تهیونگ لعنتی اومده دویدم تو حیاط
دیدم دارن با یه ون میبرنش بادیگاردامو صدا کردم بیان با ماشین اومدن راه افتادیم سمت خونه تهیونگ اما وقتی رفتیم توش هیچ کس اونجا نبود افتادم
زمین و گریه کردم بادیگاردا ارومم کردن و گزاشتنم تو ماشین
ویو ا/ت بغل کوک خواب بودم که دیدم تهیونگ بالا سرمه بهم اشاره کرد 🤫
(یعنی ساکت باش بیدار نشه) منم پاشدم باهاش رفتم چون خیلی ترسیده بودم که بگم میخوام بمونم ولی واقعا دلم میخواست پیش کوک بمونم به هر حال باهاش رفتم خونمش خیلی بزرگ بود رفت
تهیونگ: تو نیا الان میام
.ا/ت: باش
تهیونگ با یه چمدون اومد
ا/ت: تهیونگ کجا میریم
تهیونگ: میریم امریکا اونجا از دست کوک در امانی
ادامه دارد.....
شرط: ۱۲۰تایی تایی شیم ۱۸ لایک
۶۶.۰k
۰۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.