پدرخوانده Part:7
بچه هاذممنون به خاطر حمایت ها مرسی
و اینم از عیدیتون😂😂
ویو کوک
یا خدا الان چی بهش بگم نه واقعیتو بهش میگم اما اگه از من بدش بیاد چی نه نه بهش نمیگم
کوک: خب راستش....
ا.ت: راستشو بگو باشه
کوک: خب اون دوست دخترم بود اما اون بهم خیانت کرد باسه همین منم ولش کردم
ا.ت: اون تو رو ول کرد یا......
کوک: اون منو ول کرد
ا.ت: اشکال نداره* زد به شونه کوک
کوک: البته که من ناراحت نیستم چون تورو دارم خانم کوشولو
ا.ت: یاااا من که گفتم بهم نگو کوچولو*اروم
کوک: باشه خانم بزرگع
ا.ت: *نگاه پوکر
کوک: باشه باشه دیگه هیچی بهت نمیگم*تک خنده
*پرش زمانی به دم در عمارت
کوک: رسیدیم خوب پاشو ا.ت بریم تو
ا.ت:.....
کوک:ا.ت ا.ت بهش نگا کردم که دیدم خوابش برده هه کیوت خانم براید بغلش کردم و بردمش داخل به نگهبان هاهم گفتم وسایل هارو بیارن فردا اتاق ا.ت حاضر میشه و از فردا میتونه به اتاق خودش بره گذاشتمش رو تخت و پتو رو روش کشیدم و سرش رو بوسیدم که چشماش رو باز کرد
ا.ت: بابایی رسیدیم
کوک: اخخخخخ دلم اون الان به من گفت بابایی.... اممم اره رسیدیم تو بگیر بخواب باشه دختر بابایی
ا.ت: روشو کرد اونور و گفت: اوهوم باشه
کوک: منم لباسام رو عوض کردم و رفتم بیرون که.......
بچه ها واقعا ببخشید کم نوشتم وقت ندارم مهمون داریم واینکه حمایت یادتون نرا
دوستون دالممم
لایک:۱۳
کامنت: ۱۸
زوتر حمایت کنین اوکی مرسییییی❤💫
و اینم از عیدیتون😂😂
ویو کوک
یا خدا الان چی بهش بگم نه واقعیتو بهش میگم اما اگه از من بدش بیاد چی نه نه بهش نمیگم
کوک: خب راستش....
ا.ت: راستشو بگو باشه
کوک: خب اون دوست دخترم بود اما اون بهم خیانت کرد باسه همین منم ولش کردم
ا.ت: اون تو رو ول کرد یا......
کوک: اون منو ول کرد
ا.ت: اشکال نداره* زد به شونه کوک
کوک: البته که من ناراحت نیستم چون تورو دارم خانم کوشولو
ا.ت: یاااا من که گفتم بهم نگو کوچولو*اروم
کوک: باشه خانم بزرگع
ا.ت: *نگاه پوکر
کوک: باشه باشه دیگه هیچی بهت نمیگم*تک خنده
*پرش زمانی به دم در عمارت
کوک: رسیدیم خوب پاشو ا.ت بریم تو
ا.ت:.....
کوک:ا.ت ا.ت بهش نگا کردم که دیدم خوابش برده هه کیوت خانم براید بغلش کردم و بردمش داخل به نگهبان هاهم گفتم وسایل هارو بیارن فردا اتاق ا.ت حاضر میشه و از فردا میتونه به اتاق خودش بره گذاشتمش رو تخت و پتو رو روش کشیدم و سرش رو بوسیدم که چشماش رو باز کرد
ا.ت: بابایی رسیدیم
کوک: اخخخخخ دلم اون الان به من گفت بابایی.... اممم اره رسیدیم تو بگیر بخواب باشه دختر بابایی
ا.ت: روشو کرد اونور و گفت: اوهوم باشه
کوک: منم لباسام رو عوض کردم و رفتم بیرون که.......
بچه ها واقعا ببخشید کم نوشتم وقت ندارم مهمون داریم واینکه حمایت یادتون نرا
دوستون دالممم
لایک:۱۳
کامنت: ۱۸
زوتر حمایت کنین اوکی مرسییییی❤💫
۱۱.۱k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.